پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

موسسه امام صدر، 1391/4/11

حاج قدیر فیضی از خادمان اهل بیت و فعالان حسینیه دلریش تهران در گفت‌وگو با گروه تاریخ شفاهی مؤسس? فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به بیان خاطرات خود از آیت الله سید رضا صدر پرداخت.

وی با اشاره به سوابق آشنایی و دوستی پدر خود با آیت‌الله سید رضا صدر، گفت: پدرم مرحوم حاج آقا مهدی فیضی که از فعالان سیاسی مذهبی تهران و مؤسس هیئت و حسینیه دلریش بودند، با حاج آقا رضا صدر رابطه دوستی داشتند و گاهی که به مسجد امام حسین می‌رفتند من هم همراه ایشان می‌رفتم.

آقای فیضی با یادآوری حسن خلق و سلوک آیت الله سید رضا صدر گفت: ایشان نماز که می‌خواندند، بعد از نماز چند دقیقه‌ای دربار? مسائل اخلاقی صحبت می‌کردند. یادم هست برای اینکه مردم و کسبه معطل نشوند بین دو نماز صحبت نمی‌کردند تا اگر کسی می‌خواهد برود و به کارش برسد با مشکل مواجه نشود.

وی افزود: آقای صدر مردی متین، با اخلاق نیکو و البته صریح بودند. به نظر من ویژگی بارز این دو برادر یعنی امام موسی صدر و حاج آقا رضا صدر اعتدال آنان بود که موجب موفقیت و محبوبیت آن‌ها شد.

حاج قدیر فیضی در ادامه با اشاره به خاطره‌ای از آیت‌الله سید رضا صدر گفت: پیش از پیروزی انقلاب، پدرم و برخی از دوستان معتقد به مبارزه و فعالیت سیاسی بودند و تعدادی دیگر از اعضای هیئت دلریش مخالف این کارها بودند و می‌گفتند که نباید مسائل مبارزاتی و سیاسی وارد کار هیئت بشود. به همین علت یک بار در مراسم نیمه شعبان دوستانی که مخالف کار سیاسی بودند تلاش داشتند اید? خود را جا انداخته و انشعابی در هیئت ایجاد کنند. یادم هست این دوستان همان روز حاج آقا رضا صدر را هم دعوت کرده بودند تا با حمایت ایشان کار خود را پیش ببرند. آقای صدر وقتی وارد مجلس شدند و فضای هیئت را دیدند و صحبت‌ها را از جمله صحبت‌های پدر من را شنیدند، با همان تیزبینی و هوشمندی که داشت متوجه ماجرا شد. وقتی همه صحبت‌ها به پایان رسید، آقای صدر با سه چهار جمله مسئله را حل کرد و موضوع خاتمه یافت. ایشان گفت: «اصل حرکت امام حسین (ع) سیاسی بوده است، قیام ایشان علیه ظلم و بی‌عدالتی بوده و مگر می‌شود در هیئت امام حسین (ع) دربار? این مسائل صحبت نشود.»

وی افزود: همین سه چهار جمله ایشان نه تنها جلو انشعاب در هیئت را گرفت که نشان داد ایشان چه نگاهی به حرکت امام حسین (ع) و الگوپذیری از آن دارد.







برچسب ها : امام موسی صدر  , خاندان صدر  ,

      

کتاب مسیره الامام السید موسی الصدر،جلد 6

مکان و تاریخ: مسجد صفا در مجتمع آموزشی عاملیه بیروت در تاریخ 27/6/1975
مناسبت: به دنبال شروع دوبارة درگیریها در لبنان و ادامة بحران کابینه، امام موسی صدر با تحصن در مسجد صفا در مجتمع آموزشی عاملیه بیروت به عبادت و روزه پرداخت.
منابع: روزنامة الانوار بیروت در تاریخ 28/6/1975روزنامة النهار بیروت در تاریخ 28/6/1975
مترجم: احمد ناظم


شهروندان ارجمند!
امام علی (ع) فرموده اند: «اذا ظهرت البدعة فعلی العالم أن یظهر علمه و الا فعلیه لعائن الله»(1) روایت زیر نیز این واقعیت را تأیید می کند: «الساکت عن الحق شیطان اخرس»(2)
خودداری از ادای شهادت، گناهی بزرگ است.
امروز که فتنه ها، کشور و مردم را فرا گرفته است و بلکه همة منطقه را تهدید می کند؛
امروز که حق مورد ستم قرار گرفته و شهادت، در پیشگاه دادگاه تاریخ و در برابر خدا و کشور به صلیب کشیده شده است؛ و پس از آنکه تا پای جان به مسئولیت شهروندی و بلکه وظایف ملی خود در بحران خونبار کنونی عمل کردم و از نزدیک ابعاد و جزئیات بحران و پیامدهای آن را مشاهده کردم، وظیفة امانتداری خود می دانم که شهادت و مشاهدات خود را در پیشگاه شما عرضه کنم و نظر خود را دربارة این حوادث به گوش شما برسانم، و در این میان مسئولیت آنچه را می گویم می پذیرم، و از خداوند سبحان می خواهم همة ما را از لغزش و گمراهی و هیجان زدگی حفظ کند.

کشور به چیزی قوی تر از اسلحه و قاطع تر از کلمه احتیاج دارد

اولاً، این محنت بزرگ با وجود آنکه خطرناک ترین بحرانی است که در کشور عزیز ما رخ داده است، به هیچ وجه برخاسته از وجود اختلاف میان شهروندان در مبانی و اصول کلی و یا اختلاف میان آنان و فلسطینیان نیست.
حاکمیت ملّی، امنیت و ثبات لبنان، وظیفة پاسداری از انقلاب فلسطین، ایمان، همزیستی، یکپارچگی میان شهروندان یک کشور به رغم وجود فرقه‌های گوناگون، ضرورت برقراری عدالت اجتماعی و مساوات میان همة شهروندان، حفظ میهن از خطرهای وجود محرومیت های سیاسی و اجتماعی و معنوی، آگاهی از خطرهای ناشی از تبعیض میان گروه های مردمی، همة این موارد، اصولی است که کشور بر پایة آن‌ها استوار است و برخاسته از باور لبنانیان در طول تاریخ است.
همگان می دانند که ساختار جمعیت کنونی لبنان از لحاظ تمدنی برای جهان اهمیت بسیار دارد و نشانة آزاداندیشی و تسامح مسلمانان و نماد گفت‌وگوی عربی-اروپایی است؛ از این رو هیچ کس نسبت به لبنان و این ثروت بزرگ انسانی کوتاهی و بی اعتنایی نمی کند.
همه باور دارند که بقای هر کشوری و به ویژه لبنان آزاد و آزاداندیش در گرو نظام مندی عمومی است و هرج و مرج و شورش بر ضد نظام، خطری برای آزادی است و موجب از بین رفتن سرمایه ها و افتخارات لبنان خواهد شد و به معنای کوچک شمردن نقش مهم فرهنگی آن است.
و بالاخره همگان می دانند که جنوب، سربلندترین منطقة کشور، امروز دستخوش طمع ورزی ها و آماج تجاوزهای اسرائیل است و دفاع از آن نخستین وظیفه ملی ماست و کوتاهی نسبت به سرنوشت این منطقه، موجودیت همة کشور را به خطر می اندازد و عرصة لبنان چندین گواه بر این واقعیت دارد.
ثانیاً، بنابر آنچه گفته شد باید پرسید که اختلاف در کجاست و عوامل این بحران بغرنج کدامند و سبب تداوم آن که همه کس و همه چیز را تهدید می‌کند، چیست.
پاسخ را با تأسف فراوان می گویم: در لبنان سیاست به جای آنکه وسیله باشد هدف شده است؛ به طوری که افراد و گروه ها و رهبران با بهره‌جویی از آن زندگی می‌کنند.
این خط‌مشی عامل همة حوادثی است که در برابر چشمان ما رخ می دهد و از حد انتظار و طاقت فراتر رفته است؛ به گونه ای که هر انسانی دردمندانه می پرسد: «آیا این همان لبنان است؟»
سیاست در لبنان یعنی عامل محرومیت؛ یعنی روی برتافتن از حقایق؛ یعنی به تعویق انداختن چارة کار و فراهم کردن زمینة مناسب برای بحران ها؛ و متأسفانه هنوز بدون هیچ رحم و توجهی به بازیگری می‌پردازد و سازش می کند تا بی گناهانی دیگر قربانی شوند و مناطقی دیگر ویران گردد و زندگی عمومی از حرکت بایستد؛ مهم این است که بازیگری موفقیت آمیز باشد و معامله ها و سازش ها کارساز شود.
ثالثاً، برخی از سیاستمداران در هنگام گفت‌وگو اعتراف می کنند که وضعیتْ، حساس و خطرناک است و اگر به حد انفجار برسد، بحران از محدودة لبنان فراتر می رود و دستانی تبهکار، برای توطئه چینی بین المللی درکارند تا هم لبنان و هم انقلاب فلسطین را نابود کنند و بلکه می خواهند معادلات منطقه را به سود اسرائیل تغییر دهند؛ ولی عجیب است که با وجود اعتراف به این حقایق و با وجود اینکه به روشنی درک می کنند که توانایی مهارکردن بحران و جلوگیری از انفجار آن را ندارند، به تنش زایی ادامه می دهند و به بحران دامن می‌زنند و وضعیتی به وجود می آورند که به حل مشکلات کمکی نمی کند.
و خطرناک تر، این‌که آنان هر گونه مذاکره ای را قطع و پل های پشت سر را خراب کرده اند و خود و دیگران را در موقعیتی دشوارتر از موقعیت میان دو دشمن قرار داده اند؛ چرا که دو دشمن نیز بر سر مسائل انسانی محض، به دور از هر گونه گرایش سیاسی با یکدیگر همراه و همسو می شوند و بدین گونه مانع دخالت طرف سوم می شوند.
رابعاً: از ابتدای بحران و پس از درک ابعاد خطرناک آن، من و بسیاری دیگر با همة توان برای حل این معضل تلاش کردیم؛ با همه تماس گرفتیم؛ دربارة همه چیز بحث کردیم؛ راه حل ها را بررسی کردیم، ولی نتیجه‌ای نگرفتیم.
خون از قلب مان می چکید و به طور خاص مورد حمله قرار می گرفتیم و مناطق سکونت مردم محرومی که حتی لقمة نانی نداشتند چه رسد به اسلحه، ویران می شد و مردم بیگناه بر زمین می افتادند. همة اینها را می‌دیدیم و حساسیت اوضاع را درک می‌کردیم و همة دردها و رنج‌ها را فرو می‌خوردیم و برای نجات وطن و کاستن دردهای هم‌وطنان می‌کوشیدیم. قدرت‌نمایی‌ها از این سو و آن سو شدت گرفت و بحران پیچیده‌تر شد و هر کس در پی شکاری بود و تکیه گاهی برای خود داشت؛ اما میهن و فرزندان حقیقی و محروم آن هیچ تکیه گاهی نداشتند. آنگاه اوضاع به بن بست رسید و شرایط در شیاح به وخامت گرایید؛ و با شب های سیاهی روبرو شدیم که گروه هایی از هم میهنان را در خود فرو برد و با اموال مردم تشکیلاتی راه اندازی شد تا میانجی باشد نه دشمن؛ پس از آن با فضایی روبرو شدیم که حتی در جنگ های مرگبار نیز وجود نداشته است؛ و پس از آن قرار بود برای مصلحت محرومان تحصن کنیم، ولی دیدیم که وطن خود نخستین محروم است؛ پس از این همه، به این نتیجه رسیدم که گفت‌وگو سودی ندارد و گوش ها نمی شنود و وجدان ها نیازمند کسی است که آنها را تکان دهد و ملامت کند؛ به این نتیجه رسیدم که کشور به چیزی قوی تر از اسلحه و قاطع تر از کلمه احتیاج دارد؛ آنگاه خود را در راه مسجد برای اعتکاف یافتم.
آنها خاک وطن را آلوده کردند؛ پس به خانة خدا پناه آوردم تا از او یاری بجویم و در اینجا در حال اعتکاف خواهم ماند تا کشور بحران را پشت سر گذارد و صدای توپخانه ها خفه شود!
هم میهنان! من به جز جان خود چیزی ندارم و همان را به میدان آورده‌ام تا برای وطن و زندگی هم‌وطنان و مصلحت والای وطن قربانی کنم و بر این عقیده ام که شرط اصلی موفقیت تحصن این است که ادامه پیدا کند و تمام هم‌وطنان در همة فرقه‌ها و مناطق از آن حمایت کنند و این اقدام مسالمت آمیز و غیرمسلحانه باقی بماند؛ چرا که اقدامات مسلحانه و قدرت نمایی های سیاسی و همة مظاهر خشونتْ کشور را درنوردیده و درد و رنج مردم را بیشتر کرده و به پیچیدگی بحران افزوده است. در این اوضاع باید انسان با همة دارایی و توانایی‌اش، با روح و جسمش، با حیات شخصی و روابط انسانی اش، با همة توانایی ها و روابطی که خداوند به او عطا کرده است، با همة سرمایة خود وارد میدان شود. هم‌اکنون انسان تنها مانده، تنها دارایی انسان تنها مانده و باید وارد میدان شود.
و اکنون این انسان ساده بدون هیچ گونه سلاح وبه دور از هر گونه خشونت و تهدید، به خانة خدا پناه آورده است و از او نجات می طلبد.
اما اکنون آنچه خواستة ماست:
توقف خون‌ریزی و هر گونه فعالیت مسلحانه در همه مناطق لبنان و به ویژه در منطقة شیاح ـ عین الرمانه؛ منطقه ای که هم‌وطنان یک‌بار از جنوب به آنجا مهاجرت کردند و بار دیگر از آنجا به جنوب؛
برون رفت سریع از بحران تشکیل کابینه که کشور را تهدید می کند؛
تشکیل کابینه‌ای غیر حزبی که بتواند کشور را در زمانی کوتاه به حالت عادی بازگرداند؛
تشکیل سه هیئت در کنار کابینة آینده که یکی از آنها تحقیقی گسترده درباره حوادث اخیر انجام دهد و عوامل جنایت و مسئولان آن را شناسایی کند و دیگری طرح های عمرانی مناطق محروم را به اجرا گذارد و هیئت سوم آشتی ملی فراگیر برقرار کند.
برادران! به دور از هر گونه گرایش و جانبداری در انتظار موضع گیری و واکنش شما هستیم و گمان نمی کنم که به خطر افتادن سلامت جسمانی من به اندازة به خطر افتادن سلامت میهن شما اهمیت داشته باشد. من و میهن و همة مخلصان در انتظار مواضع شما هستیم و فرمودة امام حسین (ع) را خطاب به یارانش به شما می گوییم: «الا و من کان منکم باذلا فینا مهجته متلهفا الی لقاء الله فلیرحل معنا»

پانوشت:
«و آنگاه که بدعت پدیدار شود، عالم باید علم خود را آشکار کند و گرنه نفرین‌های خداوند بر او نازل می‌گردد.»

 «کسی که از گفتن حق دم فرو بندد، شیطانی لال است.»
  «هر یک از شما بر آن است که خون خود را نثار کند و شوق دیدار خداوند دارد پس همراه با ما حرکت کند.»

منبع: سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر

 






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

اعتصاب غذای امام موسی صدر
تیر ماه 1354 در اعتراض به جنگ های داخلی لبنان
27/6/1975 تا 2/7/1975
در این عکس صبحی صالح، شارل حلو، جرج خضر حضور دارند

 

همه با هم برای آزادی امام موسی صدر دعا کنیم...






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

کتاب کتاب مسیره الامام السید موسی الصدر،جلد 6

مقاله میشال ابوجوده در روزنامه النهار درباره تحصن امام موسی صدر
مترجم: احمد ناظم

-------------------------------------------------------

 

درباره امام موسی صدر تنها میتوان گفت: «کاش با او بودیم تا به رستگاری آشکار دست مییافتیم.» ایشان به فداکاری ذاتی خود خَلَفی راستین برای اهل بیت است؛ خلفی که به سیره آنان یعنی بخشندگی و فداکاری و جان‌فشانی اقتدا کرده و در نتیجه همانند آنان شده است.
امام صدر با تحصن و روزه داری خود ثابت کرد که تنها با نیروی فداکاری میتوان بر قدرت طمع ورزی و جاه طلبی غلبه کرد. او خود را فدای همه ما میکند؛ خود را فدای تمام لبنان میکند. او اهمیت زمان را به ما گوشزد کرد و آن را همردیف خود زندگی قرار داد. همچنان که با تحصن و روزه داری خود باعث شد تا همگان بر اساس فشاری معنوی، که بزرگ‌تر از همه فشارهای کنونی است، فعالیت کنند، چرا که از کوههای لبنان پابرجاتر و در حدّ اراده همه لبنانیان است.
وقتی کشور در اثر بحران کنونی در تنگنایی بی‌سابقه قرار گرفت، امام با ایمان قوی و زلالی خود دریافت که برای برون رفت از این تنگنا راهی نیست جز ایجاد تنگنایی متضاد که همان روزه داری و تحصن است. و این موضعی است که مردم را بر گرد او جمع میکند و بر ضد دیگرانی که اوضاع را به بن بستی اساسی رسانده‌اند می شوراند «که آهن به آهن توان کرد نرم.»
امام با گفتن این سخن که: «لبنانیان بیش از دیگران مسئول این بحران هستند و اگر تصمیم به فداکاری بگیرند، بیش از دیگران توانایی حل آن و برون رفت از آن را خواهند داشت.» برای نخستین بار بحران را مسئله‌ای خاص لبنانیان اعلام کرد.
اهمیت موضع امام در این است که او روحانیت را به عنوان عامل فشار عملی وارد میدان کرد و نه فقط عامل فشار معنوی. تیزبینی امام و همدردی او با مردم، او را بر آن داشت که برای حل بحران هیچ راهی جز تحصن و روزه و نماز باقی نمانده است.
از این پس اگر راه حلی پیدا شود خواهند گفت که در اثر معنویت و ایمان امام بوده است و اگر راه حلی پیدا نشود، امام نخستین شهید در راه وطن خواهد بود. بر این اساس، پس از تحصن امام همه چیز در لبنان و در بحران لبنان وضعیتی متفاوت با وضعیت پیش از تحصن خواهد داشت.
دلبستگی مردم به امام و تمایل همه آنها به همراهی کردن او در تحصن سبب شد که بلافاصله بگویند: «تردیدی نیست که راه حل پیدا خواهد شد؛ زیرا مردم میدانند که اگر امام در تحصن باقی بماند و بحران همچنان حل نشود، شدت بحران به کجا خواهد رسید!»
مردم از آغاز بحران به دنبال کسی می گشتند که موقعیت خود و سهم خود و مصلحت خود را فدا کند. در این فضا امام صدر آمد و از جان خود گذشت تا به همه کسانی که هنوز چیز دیگری فدا نکرده اند بیاموزد که فداکردن هر چیزی که از آنان خواسته میشود، کم ارزشتر از فداکردن جان است. اهمیت فداکاری امام را آنگاه به تمامی درمی‌یابیم که توجه کنیم که او در راه مستمندان و محرومان و بلکه در راه همه لبنانیان، که اکنون حقیقتاً مستمند و محروم به شمار می آیند، فداکاری میکند.
از دیروز، امام صدر دیگر تنها امام محرومان نبوده است، بلکه امام همه لبنانیان است. دیروز تمام مردم لبنان به امام گرویدند. بلکه همه لبنانیان شیعه او شدند؛ شیعه فداکاریها و جانفشانیهای او. امام کاری کرد که همه لبنانیان و بلکه همه مردم جهان نسبت به موضع او حساس شوند و چه بسا به او بیش از خود بحران اهمیت دهند. بازتابهای تحصن در خارج از کشور همگی حاکی از تقدیر و تجلیل از امام است.
هر ساعتی که میگذشت و سخنان امام به گوش می رسید، قدرت فشار انسانی که او پدید آورده بود، بیشتر احساس میشد؛ تا بدانجا که همه عناصر درگیر بحران در اثر فشار تحصن از نو شروع به فعالیت کردند.
موضع گیری عاری از هر گونه خواسته و انگیزه شخصی که تنها رنگ فداکاری و جان‌فشانی داشته باشد، هم کسانی را که خواهان حل بحران باشند و هم کسانی را که انگیزه‌ای غیر آن داشته باشند، سخت در تنگنا قرار میدهد تا از خودخواهی و منافع شخصی خود دست بردارند.
تردیدی نیست که فداکاری امام موجی پدید خواهد آورد که همه عناصر مرتبط با بحران را متأثر می‌کند و آنان را به فداکاری در کنار او سوق میدهد و بلکه بر آن میدارد که از خواسته های خود فراتر روند و همچون امام با فداکاری و از خودگذشتگی حتی تا پای مرگ، با بحران مقابله کنند.
28/6/1975
میشال ابو جوده
از دیروز، امام صدر دیگر تنها امام محرومان نبوده است، بلکه امام همه لبنانیان است. دیروز تمام مردم لبنان به امام گرویدند. بلکه همه لبنانیان شیعه او شدند؛ شیعه فداکاریها و جانفشانیهای او. امام کاری کرد که همه لبنانیان و بلکه همه مردم جهان نسبت به موضع او حساس شوند و چه بسا به او بیش از خود بحران اهمیت دهند.
منبع: سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

موسسه امام صدر، 1391/4/6

کمیته رسمی پیگیری قضیه ربودن امام موسی صدر و دو همراهش بیانیه‌ای صادر کرد.

این بیانیه در واکنش به سخنانی که از رئیس مجلس انتقالی لیبی جناب مصطفی عبدالجلیل نقل شده است و مطالبی که در رسانه‌ها مطرح است، صادر شد.

در این بیانیه آمده است:

1. این کمیته که کارش را با دقت بسیار و در تمام سطوح پی می‌گیرد، علی‌رغم اعتقاد به زنده بودن امام موسی صدر و دو همراهش، به درخواست مقامات لیبی پاسخ گفت و در عملیات نبش قبری جمعی حاضر شد و بخشی از پیکری را که گروه تحقیق لیبی معتقد بود شاید مربوط به امام باشد، تحویل گرفت.

همچنین وسایل و لباس‌هایی را که گفته می‌شد ممکن است متعلق به امام صدر باشد تحویل گرفت و درباره آن با همکاری خانواده تحقیقاتش را به پایان برد. نتیجه منفی بود؛ به این معنا که مشخص شد آن وسایل و لباس‌ها متعلق به امام موسی صدر نیست. بلافاصله نتایج به طور شفاهی به مسئولان لیبی اعلام و مقرر شد که گزارش رسمی در نخستین دیدار در لیبی در اختیار آنان قرار گیرد.

و اما درباره‌ی نمونه‌های بدن، طرف لیبیایی آن نمونه‌ها را برای انجام دادن تحقیقات مناسب به کشوری اروپایی فرستاد که خود انتخاب کرده بود و طرف لبنانی نیز فوراً با آن موافقت کرد. همچنین دو عضو تحقیق روادید ورود به این کشور اروپایی را دریافت کردند و به طرف لیبیایی با تلفن و با فاکس و با وسایل مختلف اعلام کردند که این دو عضو آمادگی حضور و همکاری کامل در این کشور را دارند؛ با علم به اینکه تحقیقات اولیه بر روی سن و قد آن پیکر نشان داده بود که آن پیکر متعلق به امام موسی صدر نیست.

2. به همین علت است که این کمیته از آن‌چه بر زبان عبدالجلیل جاری شد، شگفت زده شد. که نشان می‌داد برآمده از اطلاعات مغلوطی است که منشأ آن برخی از افراد پیگیر این مسئله در لیبی هستند. حقیقت این است که طرف لبنانی هیچ‌گاه نمونه‌ای از هیچ پیکری را دریافت نکرده است. و رئیس کمیته و وزیر امور خارجه لبنان دکتر عدنان منصور اخیراً بیش از یک بار، به وزیر امور خارجه لیبی عاشور بن خیال نامه نوشته است و آمادگی طرف لبنانی را برای برداشتن گام‌های مناسب اعلام کرده است، اما مع‌الاسف هیچ پاسخی به این نامه‌ها داده نشد.

3. از طرف لیبیایی می‌خواهیم که در سخنانش دقت کند و کارهایش را سازمان‌دهی و عملی کند که این مسئله با پاسخ‌های فوری و اقدامات قانونی مناسب و تکیه بر وسایل مناسبی همراه باشد که هماهنگ با شأن قضیه‌ای بزرگ همانند قضیه امام موسی صدر باشد.

4. برای نخستین بار نیست که در رسانه‌های جمعی این موضوع را مطرح کرده‌اند و این بر خلاف همه توافقات دو طرف است و ما بر این مسلمات زیر تأکید می‌کنیم:
اول- کار اصلی کمیته و هدف آن، آزادی امام موسی صدر و دو همراهش از محلی ناشناخته است که در آن نگهداری می‌شوند و این موضع در اولین دیدار کمیته در طرابلس، در اکتبر 2011 اعلام شد.

دوم- کمیته و خانواده امام، آمادگی کامل دارند تا هر گامی را برای روشن شدن حقیقت بردارند و تاکنون نیز چنین بوده است و این مسئله را مستندات رسمی ثابت می‌کند.

سوم- از طرف لیبیایی می‌خواهیم که به تحقیقات سرعت دهد و بازجویی بازداشت شدگان نظام سابق را با حضور نمایندة دستگاه قضایی لبنان انجام دهد و در رأس آنان سیف‌ الاسلام قذافی، که هیچ توجیهی برای تأخیر در بازجویی از او نمی‌توان یافت و این تأخیرها سؤالات بسیاری را به وجود آورده است.
با علم به این که طرف لبنانی به محققان لیبیایی اطلاعات مهمی از اشخاصی داده است که احتمال می‌دهد شریک در ربودن امام و یا مطلع باشند، مع‌الاسف تاکنون از اطلاعات آنها بهرة مناسب و کاملی گرفته نشده است.

چهارم- طرف لیبیایی علی‌رغم وعده‌های فراوان هنوز به طرف لبنانی اطلاعات اندک درخواستی از هویت اشخاصی معین را نداده است، افرادی که اکثرشان به خارج از لیبی فرار کرده‌اند، و طرف لیبیایی در عین حال همکاری لبنان را در پیگرد قانونی این افراد خواستار است.

پنجم- یادآوری می‌کنیم که مهم‌ترین قاعده در تحقیقات حفظ سری بودن آن است که هم اکنون رعایت نشده است، تا چه رسد به این‌که خبری منتشر شود که غلط باشد و از صحت و درستی و دقت به دور.

به طور خلاصه ما خواستار آنیم که به آنچه در گذشته بود و بارها از مسئولان لیبی و در رأس آنان جناب آقای مصطفی عبدالجلیل شنیده‌ایم، بازگردیم و آن اینکه قضیه امام موسی صدر و دو همراهش شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین- که تاکنون به خبری درباره آن دو نیز نرسیده‌ایم- قضیه‌ای ملی برای لیبی است و برای این کشور اولویت تمام را دارد. از برادران لیبیایی خواستار آنیم که به این روحیه بازگردند همچنان که در آغاز چنین بود.






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >