سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

 

 

بشنوید: انسان رمضان 4 - پس از عید

دانلود کنید

کتابچه صوتی انسان رمضان

بخش چهارم: پس از عید

با صدای: امیر حسین مدرس

 

بخش های قبل را بشنوید:

روزه

عبادت و عبودیت

شب قدر

 

 

 

 






برچسب ها : امام موسی صدر  , مولتی مدیا  ,

      

 

بشنوید: انسان رمضان 3 - شب قدر

دانلود کنید

کتابچه صوتی انسان رمضان

بخش سوم: شب قدر

با صدای: امیرحسین مدرس

 

بخش های قبل را بشنوید:

روزه

عبادت و عبودیت

بخش آخر با عنوان «پس از عید»، هفته آینده منتشر می شود

 

 

 






برچسب ها : امام موسی صدر  , مولتی مدیا  ,

      

 

در سالروز ولادت امام علی (ع) و در سال 1349، امام موسی صدر، رهبر ایرانی شیعیان لبنان، که در سفری به ‏ایران آمده بود، در شهر کاشان، سخنرانی ایراد کرد که بعدها به "علی موحد بود و بس" مشهور شد. یک سال ‏بعد، و به هنگام برگزاری جشن های دو هزار و پانصد ساله (21 رمضان 1350) ، دکتر علی شریعتی، ‏سخنرانی آتشینی به نام "آری، این چنین بود، برادر"ایراد کرد. در جای جای این دو سخنرانی، پیوند مفهومی ‏عمیقی وجود دارد. اولی به وسیله روحانی ایرانی ای ایراد شده که به دلیل رسالتی که بر دوش خود احساس ‏می کرد، ایران را به مقصد لبنان و برای احیای هویت شیعی آن سرزمین، ترک کرد، و در ابتدای سخنرانی به ‏شباهت های مجالس مذهبی ایران و لبنان اشاره می کند. و دومی را ایرانی تحصیل کرده ای در فرانسه و در ‏غالب نامه ای به "برادر"ی از گروه بی شمار بردگان - که اهرام مصر و دیوار چین و همه دیوارها و بناها و ‏آثار ستم هزاران سال بر گرده و پشت اجدادشان بالا رفته است - ایراد کرده است‎.‎

در نگاه اول، شریعتی و صدر، هر دو مرزهای جغرافیایی و طبقاتی را شکستند و خود شریعتی می گوید: " ‏راست است که ... من از نژادیم و آن ها از نژادی . اما این ها تقسیم بندی های پلیدی است تا انسان ها را ‏قطعه قطعه کنند و خویشاوندان را بیگانه بنمایند و بیگانگان را خویشاوند‎ . "‎

و خطاب به برادر آرمیده در لا به لای سنگ هایش ادامه می دهد: " بعد از رفتن تو، باز هم به دهات ما ‏ریختند و به بیگاریمان کشیدند. باز هم پشت و شانه هامان سنگها و ستونهای عظیم را حمل کردیم... برادر! ‏دیگربار در کام نا امیدی بودیم که امیدی به ماندنمان خواند. پیامبران بزرگ برخاستند، زرتشت بزرگ، مانی ‏بزرگ، کنفسیوس حکیم، لائوتسوی عمیق... اما برادر. این مبعوثین خدایان، از خانه بعثتشان فرود می آمدند و ‏بی هیچ اعتنائی بما و هیچ نام و یادی از ما ، راهی کاخ و قصری می شدند... یقین کردم که ما برای بردگی ‏به دنیا آمده ایم و جز این سرنوشتی نداریم، و سرنوشت مقدرمان باربری و ستم کشی و تازیانه خوردن و ‏تحقیر شدن و نجس تلقی شدن و بردگی است، و جز این دیگر هیچ. اما برادر. ناگهان خبر یافتم که مردی از ‏کوه فرود آمده است و در کنار معبدی فریاد زده است که: من از جانب خدا آمده ام ... که خدا اراده کرده ‏است تا بر همه بردگان و بیچارگان زمین منت بگذارد و آنان را پیشوایان جهان و وارثان زمین قرار دهد... به ‏او ایمان آوردم... با او زیستم، تا پلکهایش در سنگینی مرگ خورشیدمان را پرده کشید. و برادر ! ناگهان دیدم ‏که دیگر بار معابد عظیم و پرشکوه بنام او سرکشید و شمشیرها بر رویشان آیات جهاد بسویمان آخته شد... ‏ناگهان دیدم برادر ! که شمشیرهایی که به سینه شان آیات جهاد حک شده بود. و معابدی که سرشار از سرود ‏و نیایش " الله " بود، و ماءذنه هایی که اذان توحید می گفت و چهره های مقدسی که به نام خلافت و بنام ‏امامت و ادامه سنت آن پیام آور دست اندرکار بودند و ما را به بردگی و قتل عام گرفته بودند، پیش از من ‏کسی دیگر را قربانی مظلوم این شمشیرها و محرابها کردند " علی‎ " !‎

برادر . علی خویشاوند آن مرد پیام آور بود و در محراب عبادت " الله" کشته شد. خود پیش از من و خانواده ‏اش پیش از خانواده من و پیش از خانواده برده ها و ستمدیده های تاریخ، نابود شدند و خانه اش پیش از ‏خانه ما ، به نام سنت جهاد و زکوه غارت شد‎.‎

و قرآن پیش از آنکه وسیله ای شود برای چاپیدن من، باز نابودی من باز بیگاری و بردگی من،بر سر نیزه شد ‏و علی را شکست‎ ."‎

شریعتی می کوشد در ادامه ویژگی های اولین پیشوای شیعیان را شرح دهد، که با مفاهیم سخنرانی سید موسی ‏صدر، گره می خورد. آن جا که امام صدر می گوید:" درباره امیرالمؤمنین‏ع ما مى ‏خوانیم که کریم است، ‏شجاع است، رئوف است، رحیم است. مى ‏خوانیم که على‏ع نسبت به یتیم آن گونه است، نسبت به دین ‏آن‏چنان غیور است. همه صفاتى که درباره امیرالمؤمنین مى‏ خوانیم، فکر مى ‏کنیم که على‏ع عبارت است از ‏دهها حاتم طایى و سحبان و رستم و معدى کرب. اگر دهها تن از این قهرمانان تاریخ را بجوشانیم و یک ‏وجود تازه به وجود بیاوریم، این مى ‏شود على... در حالى که بنده خیال مى ‏کنم مطلب چنین نیست. على ‏شجاع هست اما نه مثل رستم و عمرو بن معدى کرب. على کریم است اما نه مثل حاتم طایى. على فصیح ‏است اما نه مثل سحبان. على غیور است اما غیرتش مثل غیرتهاى ما نیست. على صفاتش منشأ دیگرى دارد... ‏على گاهى خیلى شجاع است، گاهى نیست. على گاهى خیلى کریم است، گاهى خیلى بخیل به نظر مى ‏آید. ‏على گاهى خیلى غیور است، گاهى خیلى صابر است. على گاهى خیلى متواضع است، گاهى هم متواضع ‏نیست‎."‎

و شریعتی این گونه سخنرانی اش را ادامه می دهد که :" او برای اولین بار، زیبائی سخن را نه برای توجیه ‏محرومیت ما و برخورداری قدرتها، بلکه برای نجات و آگاهی ما ، به کار گرفت ، او بهتر از " دموستنس " ‏سخن می گوید . اما نه برای احقاق حق خویش. او بهتر از " بوسوئه خطیب " سخن می گوید، اما نه در ‏دربار لوئی ، بلکه پیشاپیش ستم دیدگان ، بر سر قدرتمندان است که فریاد می کشد . او شمشیرش را نه برای ‏دفاع از خود و خانواده و نژاد و ملت خود ، و نه برای دفاع از قدرتهای بزرگ بلکه بهتر از " اسپارتاکوس " ‏و صمیمی تر از او برای نجات ما در همه صحنه هاست که از نیام بیرون پرانده است‎ .‎

او بهتر از سقراط می اندیشد ، اما نه برای اثبات فضائل اخلاقی اشرافیتی که بردگان از آن محرومند، بلکه ‏برای اثبات ارزشهای انسانی یی که در ما بیشتر است. زیرا او وارث قارونها و فرعونها و موبدان نیست . او ‏خود ، نه محراب دارد و نه مسجد . او قربانی محراب است‎.‎

او مظهر عدالت و مظهر تفکر است ، اما نه در گوشه کتابخانه ها و مدرسه ها و آکادمیها، و نه در سلسله ‏علمای تر و تمیز در طاقچه نشسته که از شدت تفکرات عمیق ! از سرنوشت مردم و رنج خلق و گرسنگی ‏توده بی خبرند او ، در همان حال که در اوج آسمانها پرواز می کند ، ناله کودک یتیمی تمام اندامش را مشتعل ‏می کند‎ .‎

او ، در همان حال که در محراب عبادت ، رنج تن و نیش خنجر را فراموش می کند، به خاطر ظلمی که بر ‏یک زن یهودی رفته است، فریاد میزند که: اگر کسی از این ننگ بمیرد قابل سرزنش نیست... او بر خلاف ‏حکیمان دیگر، برخلاف نوابغ و اندیشمندان دیگر که اگر نابغه اند مرد کار نیستند، و اگر هر سه هستند، ‏مرد پارسائی و پاکدامنی نیستند، و اگر هر چهار هستند، مرد عشق و احساس و لطافت روح نیستند و اگر ‏همه هستند، خدا را نمی شناسد و خود را در ایمانشان گم نمی کنند و خودشان هستند، مردی است در همه ‏ابعاد انسانی، همچون یک کارگر، همچون من و تو کار می کند ، و با همان پنجه هایی که آن سطرهای عظیم ‏خدایی را بر کاغذ می نویسد، در خاک فرو می برد ، چاه می کند قنات احداث می کند و در شوره زار آب ‏بر می آورد.درست یک کارگر، اما نه در خدمت این و آن و نه در خدمت خویش‎ . "‎

امام موسی صدر هم با ذکر مثال هایی، چنین نتیجه می گیرد که :" منشأ شجاعت، کرم و غیرت على، آن ‏ملکات نفسى نیست. پس چیست؟ چرا على این‏گونه است؟ چون على مؤمن است. پاسخْ همین یک کلمه ‏است. على شجاع است، چون مؤمن است. ایمان به خدا مصدر تمام صفات و کمالات على است، ایمان به ‏خدا و دیگر هیچ... ایمان به خدا. آقایان، چشم بپوشید از کسانى که نام مؤمن را بر خود گذاشته‏ اند. اگر کسى ‏مؤمن بود شجاع هم هست، دلیر هم هست، کریم هم هست، غیور هم هست، رئوف هم هست. اما در کجا؟ ‏آنجا که رضاى خدا باشد. اما اگر رضاى خدا نباشد، ترسوست، بخیل است. ایمان على، سرّ توازن صفاتش ‏است‎. "‎

و در ادامه ی تشریح معنای ایمان به خدا ، منظور از خدا را این گونه توضیح می دهد که «لَهُ الاَسماء الحُسنى ‏وَ الاَمثالُ العُلیا» است، عالم و عادل و رئوف و رحیم و جبار و متکبر و خالق و رازق است. و اعتقاد به چنین ‏خدایی، این باور را در پی دارد که :" خداى مقتدرى هست، که بر این جهان حکومت مى ‏کند، ظلم به کسى ‏نمى ‏کند، این جهان براساس عدل و حق قائم است، این دنیا پر از خیر و برکت و زیبایى است... این صفات ‏و کمالات در من که فردى از این دنیا هستم و جزئى از این جهان هستم، به طور طبیعى جلوه مى‏ کند. من ‏هم دیگر از کسى نمى ‏ترسم، براى چى؟ براى اینکه معتقدم لا مُؤَثِّرَ فى الوُجودِ اِلّا هُو. من معتقدم که مرگ من ‏به دست خداست؛ پس، از چه مى‏ ترسم؟ من معتقدم که عالم منظم است. چرا آدم بخیل است؟ از ترسِ فقر. ‏اگر من ایمانم به خدا بود، که او رزاق است، از فقر نمى‏ ترسم... و على‏ع از این نوع بود...اگر کسى ایمان به ‏خدا داشت، منشأ تمام این صفات، ایمانش است. به همین دلیل به ما گفته اند نماز بخوانیم...نماز مصاحبت با ‏خداست... این مصاحبت سبب مى ‏شود که صفات خدایى را کسب کنیم. آدم از مصاحبش، از معاشرش، ‏رنگ مى‏ گیرد... . پس على شجاع نیست، ترسو هم نیست، کریم نیست، بخیل هم نیست. پس على چیست؟ ‏على مؤمن است، على ایمان به خدا دارد. اما ایمانش زیاد است. آنجایى که خدا مى ‏گوید: اقبل، فَاقبل. آنجا ‏که مى ‏گوید بایست، مى ‏ایستد؛... تسلیم مطلق در مقابل ذات الهى. رضاى خدا منشأ تمام صفات على است. ‏حالا این على که ایمان کامل دارد،... افتخار به متابعت محمدص رسول خدا مى‏ کند. افتخار به پیروى دین ‏خدا مى ‏کند... متابعت پیامبر براى على این همه فضلیت آورده و او را در مقابل خدا تسلیم مطلق نموده ‏است... کسى که ایمان قوى داشته باشد، شبیه على‏ع مى ‏شود. این فضل على‏ع است و به همین دلیل محبت ‏على‏ع جزو دین شده است... اسلام دین خداست. ولى على ایمان کلى به خداست. اگر کسى دوستش نداشته ‏باشد خدا را دوست ندارد‎."‎

در نهایت شریعتی و صدر، هر دو به این نتیجه می رسند که شیعیان از دنباله روی امام خود منحرف شده اند ‏و یا صادقانه پیروی نکرده اند. شریعتی ، علی را نیاز جامعه ای می داند که اکنون به نام فرقه ، به نام خون ، ‏به نام خاک و به نام خود او و مخالف او قطعه قطعه می شوند ، تا هر قطعه ای، لقمه ای راحت الحلقوم ‏دهانشان باشند. او از اربابان جدید و ناشناخته ای می گوید که اندیشه ما را برده کرده اند، دلمان را به بند ‏کشیده اند و اراده مان را تسلیم کرده ایم و ما را به عبودیتی آزادگونه پرورانده اند. و تمام عمر را علی را در ‏سه کلمه ی مکتب، وحدت و عدالت خلاصه می کند و می نالد که بیست و سه سال تلاش و جانبازی برای ‏ایجاد ایمان، بیست و پنج سال سکوت و تحمل برای حفظ وحدت مسلمانان و پنج سال کوشش و رنج برای ‏استقرار عدالت، نتیجه نداد اما برای همیشه، مذهب و پیشوایی را برای خودش و ما اعلام کرد‎. ‎

و صدر از مهجوریت عزت و شرافت و هدایت و نجاتی که باید برای شیعه ی علی باشد، صحبت می کند. و ‏با ذکر سه مصیبت برای علی، اولی را در شخص خودش - کسانی حق او را غصب کردند، او را اذیت کردند ‏کشتند او را. این مصیبت چند سال طول کشید؟ 30 سال 40 سال 50 سال - دومی را در اولادش - امت با ‏اولاد علی بد رفتار کردند، کشتند، فراری دادند، اسیر کردند، هر کار خواستند کردند اما این هم چند سال طول ‏کشید؟ این هم دویست سال طول کشید. بیشتر شد؟ نه، تمام شدند امامان.‏

مصیبت بزرگ علی در شیعیانش است. این هایی که ننگ ابدی برای آن سرور هستند. این هایی که یکی شان ‏کافی است که بگویند علی باطل بوده و هر چه می گفت، درست نبوده است. درست است که امروز ما ننگ ‏دامان علی باشیم؟ ‏

عقب افتاده ترین شهرها شهرهای شیعه باشد؟ ‏

نسبت بی سوادی در بین شیعیان از همه بیشتر باشد؟

معامله بازارها از همه جا بدتر باشد؟

راست کمتر باشد؟ صله رحم کمتر باشد؟

یتیم بیشتر باشد؟ فقیر بیشتر باشد؟

‏...... امروز جامعه ما در دنیا منعکس است. هرچه بکنیم، همه کس حس می کند. هر روشی داشته باشیم ‏مشخص است. به نام علی تمام می شود. ما شیعه علی هستیم. نباید دشمن او باشیم و امیدوارم که نباشیم.‏

این یادداشت برای سایت یاران صدر نوشته شده است.

مطالب مرتبط:

معرفی کتاب انسان آسمان، مجموعه گفتارهای امام موسی صدر درباره امیرالمومنین

امیر مومنان در کلام امام موسی صدر در چند برش کوتاه

بخشی از سخنرانی علی موحد بود و بس

کتابچه صوتی سوم "انسان رمضان"/ شب قدر






برچسب ها : امام موسی صدر  , مقالات  ,

      

 

بشنوبد: انسان رمضان - بخش دوم: عبادت و عبودیت


دانلود کنید

انسان رمضان: گزیده گفتارهای امام موسی صدر درباره ماه رمضان

گفتار دوم: عبادت و عبودیت

با صدای: امیرحسین مدرس

 






برچسب ها : امام موسی صدر  , مولتی مدیا  ,