سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

  

بهار می رسد، حتی اگر ته جیب پدر، نوک جوراب من و شقیقه لایه اوزون، سوراخ باشد. عجیب که نوروز هیچ وقت صبر نمی کند تا کمی وضع ما بهتر شود. کاش در این چند ساعت باقی مانده یکی پیدا شود، دوتا تقه بی منت به گلگیر ماشین پدر بزند که بدون رنگ در بیاید، یکی هم به پس کله من تا دیگر لباس های پلو خوریم را در مراسم متفرقه نپوشم. ولی چارقد مادر با آنکه نو نیست، آبرومند است و بوهای خوب می دهد مثل هر سال. آری سال نو در راه است و بهار چون شاخه نوری زلال از هزارتوی تاریکی سر می رسد و لبخندی بی بهانه بر لبهای من می نشاند که معمولا تا فوت زود هنگام اولین ماهی قرمزمان دوام دارد. زیرا باز یادم می آید، حتی آرزوی دریا در دل کسی که سهمش از دنیا فقط یک تنگ است باعث سنکوپ می شود. اما خدا با ما رفیق است و مثل هر سال سر سفره هفت سینمان می نشیند، به یا مقلب القلوب پدر گوش می کند و شاید هم مثل مادر خودش را تکان می دهد. ما دلمان به رفاقت خدا گرم است و روی معرفتش خیلی حساب کرده ایم.

 

متن خوانی امیرعلی نبویان در ویژه برنامه نوروز

{برنامه شماره 638 - 29 اسفند 1391}






برچسب ها : امید  ,

      

کتاب " ادیان در خدمت انسان " از مجموعه " در قلمرو اندیشه امام موسی صدر " ،صفحه 299 تا 314 ، ترجمه سید عطاالله افتخاری

سخنرانی امام موسی صدر در نیمه شعبان، به مناسبت افتتاح مسجد الیمونه

-------------------------------------------------------

 

برادران و سروران گرامی، خدا مى ‏داند که نمی ‏توانم احساس خود را در این لحظات توصیف کنم. ما اکنون در روستی الیمونه در میان قهرمانان هستیم. قهرمانانی که از ظلمت زمان عبور کردند و سختیها و رنجها را درنوردیدند. قهرمانانی که امانت‏داری کردند ولی سست و ضعیف نشدند و در حفظ ارزشها و اخلاق و ایمان خود کوتاهی روا نداشتند.
ما در الیمونه در محضر برگزیدگانی از بزرگان مردم هستیم که وقت استراحت و کار خود را به حضور مشتاقانه در این مجلس ارزانی داشتند. امروز برای گرامیداشت ولادت امام دوازدهم، حضرت مهدى ع، گرد آمده ‏ایم. ما نمى ‏خواهیم تنها خاطره این ولادت را زنده بداریم، بلکه با تثبیت خط و روش امید و آمادگی، که معنی یاد و خاطره این ولادت است، این روز بزرگ را مقدس مى ‏داریم. ما انشاء اللَّه امروز اهمیت این مفاهیم را روشن خواهیم کرد و خواهیم کوشید تا توان و تلاش خود را با توانمندیها و تلاشهای بزرگمردانِ این سرزمین در بالا بردن خانه خدا و تکمیل مسجد پیوند دهیم.

همان گونه که شنیدید، این روزها روزهای استقلال است. و استقلال، آن گونه که ما مى ‏فهمیم، به استقلال سیاسی محدود نمى‏ شود، بلکه استقلال اقتصادی، فکری و اخلاقی را نیز شامل مى ‏گردد.
ایام و لحظه ‏ها همه مبارک اند و این دیدار در ذهن من همچون رؤیی تابناکی است. بسی موجب افتخار من است که در مجلس گرامیداشت ولادت امام دوازدهم حضور یابم.
امام دوازدهم، همان گونه که مى ‏دانید، امام منتظَر است. ما در انتظار ظهور آن حضرتیم، تا جهان را، پس از فرورفتن در ظلم و جور، آکنده از عدل و قسط کند. اندیشه ظهور مهدی به شیعیان اختصاص ندارد. این عقیده در کتبِ روائی همه مذاهب اسلامی یافت مى ‏شود. صدها و هزارها روایت دلالت دارند و ثابت مى ‏کنند که پیامبر اکرم‏ص فرمودند: اگر حتی یک روز از جهان باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی مى ‏گرداند، چندان که مردی از اهل بیت من، هم‏نام و هم‏کنیه من، ظهور کند و زمینِ پر از ظلم و بیداد را از عدل و قسط پر کند.
این حدیث در همه مذاهب اسلامی متواتر است. پس این اندیشه به یک مذهب خاص در اسلام اختصاص ندارد. این، یک نظریه فراگیر و عمومی است. انتظار منجی، انتظار روح حق و انتظار یک حادثه عظیم در همه مذاهب و ادیان وجود دارد و همه دین‏مداران به این نظریه اعتقاد دارند.
این اندیشه از حوزه فعالیتهای دینی فراتر رفته، فعالیتهای تکوینی را نیز شامل مى ‏شود. هرگاه به تلاش انسانها در حوزه‏ های گوناگون نظری افکنیم، مشاهده مى ‏کنیم که در همه عرصه‏ ها، همچون علم، فلسفه، ادبیات و تجارب اجتماعی، نظام‏ها و مقرراتْ رو به کمال دارند و در همه مسائل زندگی به سوی اوضاع و احوال برتر پیش مى ‏روند. گرچه آدمی گاهی مى ‏لغزد و گاه اشتباه مى ‏کند و منحرف مى ‏گردد، اما این لغزشها، در حرکت اصلی زندگی بشر و در روندِ کلی آن، اموری جزئى ‏اند. انسان از ابتدا در حال تکامل، ترقی و تعالی بوده و به سوی بهتر شدن گام برداشته است. آدمی مطمئن است که شرایط برتر برای او امکان‏پذیر است و از همین رو بری رسیدن به آن تلاش مى ‏کند. اگر، آن گونه که برخی اعتقاد دارند، بشر رو به سقوط و نابودی داشت یا جهان در حال پس‏رفت و حرکت قهقرایی بود و در امور مختلف به وضع نامطلوب‏تر راه مى ‏پیمود، انسان، با امید و قدرت و ایمان، برای آینده تلاش نمى ‏کرد. زنجیره مستحکمِ علم از حوزه‏ های مختلف علمی و نظامهای اجتماعی مى ‏جوشد. تلاشهایی که برای تجربه ‏اندوزی در حوزه‏ های اجتماعی و نیز در نجوم، ابزار و وسایل و حمل‏ ونقل به عمل مى ‏آید، همه و همه آینده‏ بهتر را نوید مى ‏دهند، آینده ا‏ی که در آن همه افراد بشر توان و امکانات و شایستگی خود را بری رسیدن به زندگی سعاتمندانه به کار مى ‏گیرند. همان گونه که استحضار دارید، در حال حاضر، تنها بخشی از توان انسان یا به تعبیرِ بهتر، بخش اندکی از توانایی بشر در راه زندگی به کار مى ‏رود و بخش عمده استعدادها و همچنین اغلب افراد همواره خارج از گود هستند و توان و شایستگی آنان بری زندگی و سعادت انسان مصرف نمى ‏گردد.

زندگی، عزت، پیروزی و موفقیت هزینه دارد. این‏همه بدون هزینه و رایگان به دست نمى ‏آید. خداوند جز از راه اسباب و وسایل امور را سامان نمى ‏دهد. کسی که در انتظار عزت و شرف است نمى ‏تواند انتظار یک پیروزی ناگهانی را داشته باشد و نباید عزت و شرف را بدون تلاش و رنج توقع کند.

 

هریک از ما، در هر حوزه ا‏ی از حوزه‏ های انسانی، برای رسیدن به قلّه در تلاش است. اما کدامین قلّه؟ کمالْ آن است که همه انسانها با تمام شایستگیها، نه فقط با توان مادی یا فکری، در جهت خیر و صلاح بشریت تلاش کنند. شکی نیست که این نظام، همانند یک آرزو، بر فکر واندیشه هر انسان تلاشگری سایه افکنده است.
بنابراین، آینده بهتر و آرمانی همان چیزی است که از دوران افلاطون یک رؤیا بوده است و آن را مدینه فاضله مى ‏گفتند. این آینده و این جامعه آرمانی، که همه تواناییها و همه فرزندان بشر در ساختن آن مشارکت دارند، آرزوی همه انسانها است. عقیده شیعه به امام مهدى ‏عج در حقیقت انتظارِ برانگیزاننده و بشارت‏ دهنده این آینده است، آینده ا‏ی که آرزوی همه و آینده همه است.

من قصد ندارم در تفصیل و توضیح این عقیده وارد شوم، بلکه به بعد تربیتی آن خواهم پرداخت. باید بگویم که مفهوم انتظارْ نزد ما معنی حقیقی خود را از دست داده و منحرف شده است. ما انسانها، به بهانه انتظار، از مسئولیت های خود شانه خالی مى ‏کنیم و کار و تلاش را در انتظار ظهور صاحب‏الزمان رها کرده ‏ایم. این انحراف در همه ارزشها اتفاق افتاده و ابزاری شده است بری بهره ‏مند نشدن از ارزشها. اما حقیقت این است که اندیشه انتظار در حیات این مذهب نقش مهمی داشته است. زیرا امیدْ همان زندگی در آینده و راه آینده و وسیله پیوند آدمی به آینده است. انسانی که از آینده نومید گردد گویی میان خویش و آینده دیواری کشیده، که عبور از آن ناممکن است. نومیدی جمود است و جمود در حقیقت توقف و مرگ. در حالی که زندگی و استمرار آن یعنی بقای انسان در لحظه بعد، یعنی حرکت انسان از لحظه ا‏ی به لحظه بعد، امّا اگر جمود حاکم باشد دیگر حرکتی وجود ندارد و اگر حرکتی نباشد معنایش مرگ است.
امیدْ عبارت از راهی گشاده و روشن، و ناامیدی تسلیم شدن در برابر وضعیت موجود است. آیا کسی که از آینده خویش ناامید گشته به مرگ طبیعی مرده است؟ نه، بلکه دچار مرگ حقیقی شده است نه مرگ طبیعی. فردی که از آینده ناامید شده گمان مى ‏برد که زندگی فایده ا‏ی ندارد، پس مى ‏گوید ما را به حال خود واگذارید. بگذارید بخوریم و در بازار راه رویم و بچریم. همین کافی است. این کارها دلیل بر این است که در این صورت اتفاق یا حرکتی صورت نمى ‏گیرد، بلکه فقط جمود و سکون است. بنابراین، امید راه آینده است و اگر ناامید شویم تسلیم شرایط موجود شده ‏ایم. تسلیم شرایط شدن یعنی تسلیم شدن در برابر واقعیت موجود، همانند حل شدن شکر یا نمک در آب. بنابراین، امیدْ شرطِ بقا و پایداری است.
برادران، همان گونه که مى ‏دانید و تاریخ نیز به روشنی گواهی مى ‏دهد، بر ما و بر هر ملتی دوران درازی از رنج و محنت گذشته است و اگر امید به ظهور امام زمان و فرج الهی نبود، از میان رفته بودیم. اما این سخن حضرت رسول اکرم، که "اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد آن روز به قدری طولانی مى ‏شود تا مردی از اهل بیت من که نام او نام من و کنیه او کنیه من است ظهور نماید و دنیای پر از بیداد را از عدل و قسط پر کند"، به ما امید مى ‏بخشد و بقای ما را تضمین مى ‏کند. زیرا ما به سخن پیامبر اعتقاد داریم و در آن شک نمى ‏کنیم. این امید است که ما را حفظ کرده و زنده نگه داشته است و امید است که میان ما و آینده راهی باز کرده است. و امیدْ خود از این عقیده سرچشمه مى ‏گیرد.
این اندیشه و تفکر به ما اختصاص ندارد. شما مى ‏دانید که پس از عروج حضرت مسیح یا، به اعتقاد مسیحیان، پس از شهادت و عروج روح آن حضرت، ستمی بر مسیحیان رفت که در تاریخ و تاریخ ادیان مانندی ندارد. اما امید و اعتقادی که به این بشارت آن حضرت داشتند که "روح حق خواهد آمد"، همان که به روح‏ القدس و تجلی روح ‏القدس تفسیر مى ‏شود، آنها را از نابودی نجات داد. اگر این امید به آینده و پیروزی نبود، برای مسیحیان امکان حیات و بقا وجود نداشت. آری در آن زمان ذلت و رنج از حدِّ طاقتِ بشری فراتر رفت و این مسئله نزد پژوهشگران تاریخ معروف است. امید نتیجه تربیتی انتظارِ فرَج و گشایش است. این انتظار نقش مهم خود را در تاریخ ما ایفا کرده است و إن شاءَ اللَّه در تاریخ آینده هم ایفا خواهد کرد.
معنی انتظار
معنی انتظار رها کردن کار و واگذاری آن به دیگران نیست. این خلافِ انتظار است. این گونه عمل کردن، تسلیم شدن است. اگر امروز بگویند که ما در انتظار حمله ناگهانی دشمن هستیم، معنی آن چیست؟ آیا معنی این انتظار عبارت است از اینکه از خانه خارج شویم و بخوابیم و اعتنیایی نکنیم؟ نه. این انتظار نیست. انتظار عبارت است از اینکه آماده باشیم. شمشیر و تفنگ در دست، تمرین کنیم و آموزش نظامی ببینیم. خود را آماده سازیم. مراقب و نگهبان بگماریم و رادارها را فعال کنیم تا زمان حمله ناگهانی دشمن را دریابیم. این است معنی انتظار.

ما در انتظار حضرت مهدى ‏عج هستیم. حضرت مهدی، پس از آنکه ظلم و جور جهان را فرا گرفت، چه خواهد کرد؟ او مى ‏آید و عدل و داد را در جهان حاکم مى ‏کند. این آرزو چقدر عظیم است و این هدف چقدر بزرگ! مهدى ‏عج تنها کسی است که جهان را پس از گسترش ستمکاری از عدل و داد پر خواهد کرد. این حادثه بزرگی است که هیچ چیز جز صاحب آن روز بزرگ‏تر از آن نخواهد بود.

انتظار منجی، انتظار روح حق و انتظار یک حادثه عظیم در همه مذاهب و ادیان وجود دارد و همه دین‏مداران به این نظریه اعتقاد دارند.

 

آیا این حادثه تنها به دست حضرت مهدى ‏عج روی مى ‏دهد؟ طبیعتاً نه. ما باید همکاری و همیاری کنیم. ما مى ‏خواهیم که امام عصرعج به تمام و کمال در جهان ظهور کند. علم او، هنر او، قدرت و تربیت او ظهور کند. ما باید آماده باشیم. زمانی که از ما دعوت مى ‏شود، چه باید بکنیم. ما باید آماده ایفای نقش خود باشیم. هنگامی که آن حضرت فریاد" ای مردم "برمى ‏آورد او را لبیک بگوییم. باید آماده باشیم و از هرچه داریم دست بشوییم. در حال آماده‏ باش و با آمادگی کامل به کمک او بشتابیم. اگر جز این است، پس معنی انتظار چیست؟ انتظار یعنی آمادگی، بسیج شدن، آموزش و آمادگی روحی، روانی، فکری، معنوی و جسمی، نیز آمادگی تکنولوژیک و نظامی. گذشتگان ما چنین بودند. ما نیز چنین بوده‏ ایم.

بدون شک مردم الیمونه از این نظر برتری دارند. بسیاری از ما گذشته را فراموش کرده ‏اند و تصور مى‏کنند (همان گونه که در این سخنان و اشعار ارزشمند شنیدید) که این مردم، بدون پرداخت هزینه از ارزشها، آرمانها و عقیده و مذهب خویش صیانت کرده ‏اند و در این راه تلاش و کوششی نکرده ‏اند. زندگی، عزت، پیروزی و موفقیت هزینه دارد. این‏همه بدون هزینه و رایگان به دست نمى ‏آید. خداوند جز از راه اسباب و وسایل امور را سامان نمى ‏دهد. کسی که در انتظار عزت و شرف است نمى ‏تواند انتظار یک پیروزی ناگهانی را داشته باشد و نباید عزت و شرف را بدون تلاش و رنج توقع کند. سخنی از حضرت على ‏ع نقل مى ‏کنم که فرمود آرزوها نشانه فریب خوردن انسانهای کم ‏عقل است. انسان باید احمق و نادان باشد که بدون رنج و تلاش انتظار موفقیت را بکشد، تا عظمت و قدرت را بدون رنج طلب کند. این ممکن نیست. آرزوها نشانه فریب خوردن انسانهای احمق است.
انتظار یک محرّک است. اجداد و گذشتگان نیکوکار ما ایستادگی و خود را حفظ کردند. به خوبی مى ‏توانیم امید را در آثار آنها ببینیم. در قلعه‏ ها، پادگانها و دیرها. مسیحیان اینجا، اگر در صومعه ‏های استوار و مستحکم نبودند (در گذشته کسی به این مسائل و این گونه مجالسی که ما امروز برگزار مى ‏کنیم فکر نمى ‏کرد)، در معرض خطر بودند، زیرا سرنوشت بشر و مقدّرات او در دست هواهای نفسانی حاکمان بود. اگر این پایداری و ایستادگی و این پادگان و صومعه ‏ها نبود و اگر این صلابت و ایمان و دوری از سستی نبود، قادر نبودند بقای خود را تضمین کنند. ما و آنها در شرایط دشواری که ما را مستحق زندگی ساخت زندگی کردیم. فقیر و ثروتمند، همه، در صفِ واحد، همچون دیواری سُربین، در پیشگاه خدا ایستادند و ایستادیم؛ در حالی که هیچ‏یک بر دیگری برتری نداشت. همه با هم و در کنار هم زندگی مى ‏کردند و با هم ارتباط داشتند و خویشاوندی در میان خود برقرار مى ‏کردند و تأسف نمى ‏خوردند. امام جماعت که نماز را برگزار مى ‏کند، نمى ‏تواند از مأموم دور باشد یا در جایی بالاتر از او بایستد. اگر محل قرار گرفتن امام به اندازه یک وجب بالاتر از مکان نمازگزاران باشد نماز جماعت باطل است. اگر میان امام و مأموم پرده ا‏ی باشد، نماز جماعت باطل است. این یک اشاره و تأکید است که امام حتماً باید همراه با مردم باشد و وقت و زندگی خود را با آنها بگذراند. او نباید بالاتر از آنها قرار گیرد و نمى‏ تواند خود را از آنها برتر بداند و میان امام و مردم فاصله و دوری جایز نیست. آیا مى ‏توان از این مطلب حکمی اجتماعی انتزاع کرد؟ حتی اگر در نماز فرادی، که یک عبادت، ارتباط با خدا و گفتگوی با او در شب و صبح است، بیندیشیم، درخواهیم یافت که در آن احکام اجتماعی زیادی یافت مى ‏شود. در این نماز مقید بودن به زمان لازم است. إنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی المؤمِنینَ کِتاباً مَوقوتاً 103 :4یعنی نماز در حقیقت در زمانهای معینی واجب شده است. در نماز رعایت حقوق مردم نیز دیده مى ‏شود، چنان که نماز در مکان غصبی باطل است.
در شرایط نماز مسئولیت اجتماعی و برخی امور مطلق نیز دیده مى ‏شود. آیا ممکن نبود که خداوند ما را به نماز فرمان دهد و بفرماید روی صندلی بنشینید و حرکت نکنید و تنها قلب خود را متوجه پروردگار سازید؟ آیا این امر میسر نبود؟ چرا خداوند چنین نفرمود؟

هیچ یک از احکام اسلامی یا دینی نسبت به مسائل اجتماعی بى ‏اعتنا نیست. بنابراین، دین به مسائل دنیا نیز اهتمام و توجه دارد.

 

یکی از محققان بزرگ به نام محمد اسد مى ‏گوید که در نماز مسلمانان بزرگ‏ترین درسهای زندگی انسان وجود دارد. ممکن بود انسان هنگامی که نماز مى ‏خواند ساکت و بى‏ حرکت فقط با دل خویش متوجه خدا باشد. اما آن گونه نیست. او مى ‏گوید که تو در نمازِ خویش با قلب خود متوجه خدا هستی و هم‏زمان سجده مى ‏کنی و به رکوع مى‏ روی تا بدین وسیله دو مقام را با هم جمع کنی: یکی مقام توجه به خدا با قلب و دیگری عملی که انجام مى ‏دهی اعم از ذکر گفتن یا قیام و رکوع و سجده یا مقام صدور فعل از جسم انسان.


ادامه ی این مطلب در سایت موسسه ی امام موسی صدر






برچسب ها : امام موسی صدر  , امید  ,

      

معنای این حرف که "امام موسی صدر مرد عمل بود نه حرف" رو تو این چند روز با تمام وجودم درک کردم. تو این چند روز که یه ذره بهم فشار اومده و وقتی مدام کم میارم دلم میخواد زیر همه چی بزنم فقط فقط فقط یاد جدیت امامه که بهم نیرو میده یادآوری این ویژگیش که حوزه ها رو قاطی نمیکرد و در بحرانی ترین شرایط آرامش و تمرکزشو از دست نمیداد بهم اجازه نمیده عقب بکشم. اگه من حتی لحظه ای عاشق این ویژگیش بودم باید تلاش خودمو بکنم که منم این ویژگی رو داشته باشم. اگه ادعا داریم که یار صدریم باید ذره ای برای پرورش ویژگی های صدر در خودمون تلاش کنیم. 






برچسب ها : امام موسی صدر  , امید  , دل نوشت  ,

      

حمایت یاران صدر از قیام مردم لیبی 

 

موج خیزش جهان عرب علیه حاکمان مستبد، به لیبی نیز رسیده است. اخبار قیام مردم لیبی از سویی و خشونت و ارعاب دیکتاتور آن، معمر قذافی از سویی دیگر منتشر می شود.

مردم ایران و لبنان بیش از سه دهه است که در انتظار سقوط سرهنگ قذافی اند؛ دیکتاتوری که پرونده جنایت هایش را با ربودن امام موسی صدر، رهبر ایرانی شیعیان لبنان کامل کرده و در طی ?? سال گذشته با بی شرمی آن را کتمان کرده است.

روزهای اسارت امام موسی صدر - هموطن مان - با سکوت معنادار و توافق نانوشته سران عرب و دولتمردان ایران به بیش از ?? هزار روز رسیده است و همچنان اراده ای برای آزادی امام محرومان در ایران و لبنان دیده نمی شود.

حال، در این روزهای قیام مردم لیبی، کانون فرهنگی یاران صدر همبستگی خود را با مردم رنج دیده این کشور اعلام می کند و امیدوار است که انقلاب آنان به حکومت دیکتاتوری قذافی پایان دهد. در دورانی که سرنوشت آزادمردی چون سید موسی صدر وجه المصالحه سیاستمداران ایران و لبنان در طول این بیش از سه دهه شده است، دوستداران امام موسی صدر چشم امید به اراده و قیام مردمی دارند که چهار دهه است رنج استبداد را بر دوش می¬کشند و این بار، برای پایان دادن به آن به میدان آمده اند. چرا که ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

چشم انتظار پیروزی اراده مردم در لیبی هستیم تا از برکت آزادی یک ملت، امام محرومان و مدافع آزادی و کرامت انسان، امام سید موسی صدر (حفظه الله) نیز آزاد شود.


تو را من چشم در راهم

 

ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب

به امید آن روز

کانون فرهنگی یاران صدر

پ.ن: این روزها مدام پی نوشت نهم صفحه 162 دفتر دوم عزت شیعه توی ذهنم مرور میشه: 

"...جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ احمد انصاری قمی که از افاضل نجف اشرف است ، قضیه ی زیر را که تایید نظر معظم له را می کند ، نقل کردند. گفتند برادر همسر من ، فرزند آیت الله آقا نجفی همدانی _صاحب تفسیر انوار درخشان)، مفقود شد و ما هیچ راهی و خبری از او نداشتیم که آیا زنده است و یا مرده؛ پس به ما گفتند که زنی در کوفه از گمشده خبر می دهد. به سراغ آن زن رفتم و طبق معمول یک درهم به او دادم و گفتم گمشده ی ما را پیدا کن. اسم او و مادرش را پرسید؛ گفتم. پس از حسابی که داشت، گفت این گمشده ی شما زندانی و سالم و به همین زودی آزاد می شود. همین طور شد که گفته بود؛ در روز ششم آبان 57 که زندانی های قصر و اوین آزاد شدند، او هم آزاد شد. پس من به فکر امام موسی افتاده و به آن زن مراجعه کردم. گفتم گمشده ی دیگری دارم. پس یک ربع دینار خواست؛ به او دادم. مانند سابق از اسم او و مادرش پرسید. گفتم؛ حساب کرد و گفت: این گمشده ی شما در یک جا مانند یوسف صدیق زندانی و سالم است؛ و هیچ راهی با خارج برای او نیست و از خارج هم هیچ ارتباطی با او ممکن نیست؛ لیکن در یک تحول جهانی آزاد خواهد شد، ان شاءالله ( و مانند یوسف زندانی عزیز عالم خواهد بود، ان شاءالله)؛ 






برچسب ها : یاران صدر  , امید  ,

      

ماه رمضان امسال همره یکی از عزیزترین و سخاوتمندترین دوستان خواهرم به غرفه ی موسه ی فرهنگی تحقیقتی امام موسی صدر در نمایشگاه قرآن رفتیم. یاد نیست شاید به پیشنهاد من ایشون کتاب فریاد در خاموشی استاد محسن کمالیان رو خریدند. چند روز بعد هم دفتر دوم کتاب عزت شیعه رو به فایزه داده بودند و گفتند بودند هدیه ی تولد فهیمه!دوست داشتن فکر کن! تولدت اردیهشت بشه و دوست خواهرت از تابستون هدیه تو بده!بووووس

همیشه می دیدم که توی کامنتها و پست ها بچه ها خیلی از کتاب عزت شیعه و پایگاه فرهنگی روایت صدر تعریف می کنند به خصوص آقای سینا صابر. وقعا حق داشتند. البته من جلددوم رو بیشتر از دفتر اول دوست دارم. شاید چون دفتر اول مربوط به لبنانه و ناآگاهی من از شرایط این کشور دست و پای خیالم رو می بنده. ولی دفتر دو فوق العاده ست. از این نظر که هم تصویر روشنی از امام صدر به دست خواننده می ده_بهتره بگم روشن ترین تصویری که در کتاب ها از ایشون ارائه شده_و هم افکار خواننده رو شدیدا درگیر می کنه. البته نوشته ای مربوط به امام به دلیل جوهره ی شخصیتی خود ایشون اغلب همین طوره ولی اکثر این نوشته ها خاطره ی صرفند. از هنرمندی نویسنده خبری نیست. نمی دونم شاید شیرینی هرفتن باعث ایجاد این حس شده. ولی با همین سواد اندکم حس می کنم مطالعه ی این کتاب تجربه ی متفاوتی بود. مطمئنا عمق زحمات و تلاش های استاد کمالیان و آقای علی اکبر رنجبر کرمانی رو درک نمی کنم ولی حساسیت و دقت این عزیزان رو در انتخاب واژه واژه ی این کتاب می بینم. بعضی وقت ها از خوندن یه سوال به وجد میام که عجب! بالاخره یکی این سوال رو پر سید! و بلافاصله کیف می کنم که چه خوب پرسید! با چه ادبیات و استدلال درستی! 

مطالعه ی این کتاب لحظات شگفت آور زیادی به ارمغان میاره. هر جمله ش پر از سنده.سندهایی که مطمئن نبودی از وجودشون ولی امیدوار چرقدرت عجیبی در انتقال احساسات دارند. گاهی از برنامه ریزی های دقیق و دست های پنهانی که غرورت رو سیلی می زنند داغ می کنی. گاهی هم دلت به پیشگویی زنی در عراق خوش می شه! بعضی وقت ها که از اتحاد پنهان ولی واقعی دشمنان ظاهری عصبانی میشی خط بعدی رو می خونی که خود آقا موسی تمام این هایی که تو داری می خونی رو زندگی کرده. می دونسته و زندگی کرده. توی اون شرایط غربت لبنان _ که شرحش در نامه های خطاب به آقای مستجابی رفته_ "امیدورانه" زندگی کرده. از سرسختی ش لذت می بری. هرچند مطمئنی خودت هرگز نمی تونی این طور باشی اما باور می کنی که یکی این طور بوده. امام صدر بهت درس امیدواری و صبر و تلاش می ده. و تو این خواست خانم حبیبه جعفریان رو بیشتر و بهتر از همیشه درک می کنی که یک ایراد از آقا موسی بگیری. بعضی وقت ها دلت از قساوت و قدرناشناسی آدم ها می گیره و توی صفحه ای از استقامت سید موسی می خونی. شرمنده میشی از یاسی که بی رحمانه به سمتت هجوم میاره تا متقاعدت کنه راهت بیهوده ست._ از پیروی آقا موسی نه از نتیجه ی پیگیری ها بعد از سی و دو سال_. اما صفحه ای نیست که بخونی و نپرسی آقا موسی دلیلت برای تحمل این همه سختی چی بود؟ و شرمنده نشی از ادعای بزرگ یار صدر بودنت.

پ.ن1: این کتاب رو از دست ندید.

پ.ن2: در راه تو بودن دشوار است. _مهدیه_






برچسب ها : امام موسی صدر  , یاران صدر  , امید  , دل نوشت  ,

      
   1   2   3      >