پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

جناب حجةالاسلام مخبر لطف کردند و شعری را که در شب شعر یاد مهر قرائت کردند برای سایت یاران صدر ارسال کردند…

 

شعر ایشان در ابتدای جلسه چنان شور و امیدی به جمعیت حاضر در سالن بخشید که خاتمه سخنان مهندس فیروزان -داماد امام صدر- هم با بیتی از غزل ایشان بود…


……………………………………..


برای صدر سروردن چه کار دشواریست   خصوصاً آنکه برایت مثالی از موساست
تو غرق نیل و حوادث، چو موج، کوبنده   وَ چشم،بر رهِ آن کس که سینه‌اش سیناست
تو منتظر که بیاید وَ دست بگشاید   همو که ساحل چشمش قرارِ صد دریاست
در این تلاطم اندوه و خستگی، گویی   شب بلند من و تو، همان شب یلداست
چگونه می‌شود از واژه راه پیدا کرد   برای گفتن از او، آن که خاطرش با ماست
تو را ندیده‌ام امّا شنیده‌ام بسیار   وَ بارها به خودم گفته‌ام که او رؤیاست
در این زمانه که عشق و امید کم رنگ است   امید آمدنت هم برای ما زیباست
شنیده‌ام که دلِ مرده زنده می‌کردی!   ومن دچار سؤالم که موسی‌ام عیساست؟
خلاصه، سعی من و دل به هیچ جا نرسید   مقام از تو سرودن بلند تر از ماست

سید محمد حسن مخبر

فایل صوتی شعرخوانی آقای مخبر


با تشکر از خانم هاله مسیحا که فایل های صوتی برنامه را در اختیار ما قرار می دهند






برچسب ها : یاران صدر  , مولتی مدیا  ,

      

سایت دانشگاه ادیان و مذاهب، 1391/3/17

این سورة مبارک به ما می‌آموزد و تأکید می‌کند که اگر آدمی در راه حق گام بردارد، جاودانه خواهد ماند:«کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ وَیَیقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجَلال وَ الإکرامِ» (1)یعنی هر عملی که برای ذات خدا باشد، جاوید است. بنابراین، انسانی که در مسیر حق است، جاودان می‌ماند. توضیح این حقیقت که چگونه انسان اگر در راه خیر و حق گام بردارد، جاودانه است و اگر در راه باطل باشد، نابود می‌شود، نیاز به مطالعه و بررسی تجربه‌های بشری دارد. حق و خیر راه‌های گوناگونی دارد؛ راه علم راه حق است، راه عدل راه حق است، راه اخلاق راه حق است. همچنین راه‌های به سوی خدا و صفات خدا راه‌های حق‌اند. برخی از این راه‌ها را در پی توضیح خواهیم داد.
امروز در برابر ما جلوه‌هایی از علم قرار دارد. علم یعنی برق و صنعت، فیزیک و شیمی، یعنی همة وسایلی که امروز با آن‌ها زندگی می‌کنیم: ساختمان و اتومبیل و هواپیما و وسایل حمل و نقل و غیر اینها. می‌پرسیم این امور و این بنیان و این درجه از علم چگونه به دست آمد؟ بی‌شکّ، هر دانشمندی سنگی از این کاخ را گذاشته است. هر دانشمندی تجربه‌ای داشته است و آن را تقدیم کرده است. این تجارب همه جمع شده‌اند، و هر سنگی در کنار سنگ دیگری قرار گرفته است، تا اینکه علم به اینجا رسیده است. نمی‌توان گفت که استفاده از برق در خانه و ماشین و رسانه‌های جمعی و وسایل گرمایشی و سرمایشی، همه، محصول کار یک نفر است. هزاران نفر تلاش کردند و تجربه‌هایشان را در کنار یکدیگر قرار دادند تا علم به این درجه رسید. پس ما از تولیدات هزاران دانشمندی که در این راه تلاش کردند، در تمدنمان بهره می‌بریم.
هر کس در ساختن بنیان علم سهمی دارد و هر کسی که تجربه‌اش را در ساختن علم تقدیم کرده است، از گذشته تا ابد، با ما زندگی می‌کند، و همین داستان در اخلاق و در دین و در حقوق و در ادبیات و در همة تجارب بشری وجود دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.«هر چه بر روی زمین است دستخوش فناست، و ذات پروردگار صاحب جلالت و اکرام توست که باقی می‌ماند.» رحمن (55)،26و27.






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

استاد غفور سلطانی رییس مؤسسه دارالتحفیظ القرآن تهران در گفت‌وگو با اعضای گروه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به تشریح خاطرات خود درباره امام صدر و آیت الله سید رضا صدر پرداخت.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، وی با اشاره به سابقه آشنایی خود با خاندان صدر گفت: آشنایی ما از طریق مسجد امام حسین (ع) و آیت الله سید رضا صدر که امامت و تولیت این مسجد را بر عهده داشتند آغاز شد و تداوم یافت. به گونه‌ای که در امور مسجد و سایر امور فرهنگی و خیریه همکاری نزدیکی با ایشان داشتیم.

آقای سلطانی که در اوایل دهه پنجاه با همکاری تعدادی از بازاریان و خیران، مجمع دین و دانش را راه‌اندازی می‌کند، درباره فعالیت این مجمع می‌گوید: در طول سال و مناسبت‌های مختلف دینی با هماهنگی و نظر آقای صدر، وعاظ توانمند آن روز را برای سخنرانی در موضوعات مهم فکری و فرهنگی به مسجد امام حسین (ع) دعوت می‌کردیم و جلسات بسیار باشکوه و پر چمعیتی را تشکیل می‌دادیم. جلساتی که به لحاظ محتوا و تعداد شرکت کنندگان کم‌نظیر بود.

وی افزود: جلسات مسجد امام حسین (ع) از پر رونق‌ترین جلسات مذهبی تهران بود و سخنرانان همگی از فضلا و مدرسان سرشناس بودند که بعضی آنان امروز از مراجع تقلید هستند.

حاج غفور سلطانی با تجلیل از خدمات و فعالیت‌های آیت الله سید رضا صدر و یادآوری اخلاق او گفت: آقای صدر اخلاق بسیار نیکو و جذابی داشت. هیچ کس از او نمی‌رنجید؛ از بچه‌های کم سن‌ و ‌سال که به مسجد می‌آمدند تا افراد سالخورده با همه مثل خودشان سخن می‌گفت. به همین سبب در سال‌هایی که در این مسجد بود، رابطه صمیمانه‌ای با همه مردم داشت. با آنکه به لحاظ علمی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بود و از خانواده مهمی هم بود اما ذره‌ای غرور و تکبر نداشت و بسیار متواضع رفتار می‌کرد.

استاد سلطانی در ادامه گفت: حاج آقا رضا با وجود این اخلاق اگر احساس می‌کرد در جایی باید قاطعیت داشته باشد ذره‌ای کوتاه نمی‌آمد. مثلاً یادم هست یک بار از طرف درباره شاه می‌خواستند به مناسبتی مراسمی برگزار کنند و قرار بود مسئولان و درباریان همه شرکت کنند حاج آقا رضا مخالف بود و نمی‌خواست مراسم در مسجد امام حسین برگزار شود، لذا از خادم مسجد خواست تا به آن‌ها بگوید حق ندارند مراسم را در این‌جا برگزار کنند. خادم هم جواب داد: آقا این‌ها از مسئولان دولتی و دربار هستند، من جرئت چنین حرفی را ندارم. حاج آقا رضا نهایتاً به خادم گفت: برو همه درهای مسجد را قفل کن و کلید را هم بیاور و تحویل من بده هرکس هم از شما پرسید، بگو کلیدها دست فلانی است.

خلاصه با آن‌که خبر مراسم رسماً اعلام شده بود و از ساعاتی قبل عوامل مراسم در محل حضور پیدا کردند و حتی در مقابل ورودی مسجد فرش هم انداخته بودند، وقتی شرایط را این‌گونه دیدند، از اصل مراسم منصرف شدند و با دستوری که از بالا آمد وسایل و فرش‌ها را جمع کردند و رفتند.

رئیس مؤسسه دارالتحفیظ القرآن الکریم تهران که از بانیان و خیران فعال در ساخت حرم حضرت رقیه (س) در شهر دمشق است، درباره چگونگی ساخت این مکان مقدس نیز گفت: ما و تعدادی از دوستان تصمیم داشتیم برای حضرت رقیه کاری انجام دهیم و حرم مناسبی را بر روی قبر مطهر ایشان بسازیم. با وجود تلاش‌هایی که انجام دادیم به علت مخالفت دولت سوریه این کار انجام نشد تا این‌که از طریق حاج آقا رضا صدر و دوست دیگری به نام حاج آقا امین رضوی با امام موسی صدر مرتبط شدیم و موضوع را به اطلاع ایشان رساندیم. ایشان از آن‌جا که رابطه نزدیکی با حافظ اسد رییس جمهور سوریه داشت آمادگی و تمایل ما را که دیدند اقدام کردند و با حافظ اسد موضوع را در میان گذاشتند و موافقت او را جلب کردند.

وی با ارایه تصویر نامه‌ای از امام صدر افزود: در این نامه امام موسی صدر نتیجه اقدامات را بیان کرده و ضمن اعلام موافقت دولت سوریه چگونگی تولیت و اداره حرم حضرت رقیه و ساخت درمانگاه برای فقرا و سایر مسائل را به‌خوبی تشریح کرده است. و این نامه از اسناد مهمی است که نقش ایشان را به‌خوبی نشان می‌دهد.

آقای سلطانی خاطر نشان کرد: پس از این مرحله کار ساخت حرم شروع شد که هزینه آن را دوستان بازاری و متدین تأمین کردند و در یک مرحله مرحوم حاج آقا سیاهپوشان سی میلیون تومان به این امر اختصاص داد که وقتی این پول وصول شد، مرحوم شیخ نصرالله خلخالی که از دوستان امام صدر و امین مراجع و علما بود و در این کار هم حضور داشت، به من پیغام داد که کافی است، دیگر نیاز به جمع‌آوری و ارسال پول نیست.

وی با یادآوری چارچوبی که امام صدر برای تولیت حرم حضرت رقیه و ضرورت هماهنگی آن با حرم حضرت زینب(س) تعیین کرد، گفت: متأسفانه پس از ربوده شدن امام صدر کار دچار تغییراتی شد. افرادی که پس از پیروزی انقلاب به سوریه رفتند و کار حرم را در دست گرفتند، اگر چه افراد متعهدی بودند اما اولاً افراد قبلی را کنار گذاشتند و توجهی به خدمات و تلاش‌های آن‌ها نکردند و ثانیاً حرم حضرت رقیه را بردند زیر نظر دولت سوریه و مدیریت آن با مسجد جامع اموی یکی شد. در حالی که در ساختار تعیین شده توسط امام موسی صدر چنین چیزی نبود و این حرم باید با حرم حضرت زینب زیر نظر یک متولی مشترک و مستقل اداره می‌شد.






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

برای منی که خدا به قــدرِ دلـــم… به وســعت ِ دردهایم… به عمــقِ نماز/ نیــــــــاز/هام تعریف شده………
برای منی که از دیـــن؛ تنــها یکی دو کتـاب، علـی می دانم و هیــــــــــــچ……..

تا قبل ترها..
موسی، لابه لای سطرها… عصــا بود و …. ید بیضــا بود و …. طور سینــا !

این روزها ولی…
مـــــــوسی؛
شده یک جفت نگــاه ِ رنگیــن ِ غمگیــن ِ جـــــــــــان……..

موسی جان…
اینـجا…مغــرب ِ دلتنگــــی های من…مرکز ثقــل ِ تــردیدهای منتظـــــر… ارتفاع دو دسـت به افق ِ دوســــــت… به وقت چها روزهـــــــای بـی خبری……….

آقای نوستالژیـــــک…
دیروز بود انگار…که پشـت به پشـت ِ سی و چنـد ســــــــــال درد
کلمه هایم به پای هشـت و چهـار ِ بــــــــــودنت لنگ می زد
دیروز بود انگار…
که بغض هایم شد شعــــــر…
شعرهایم شد تـــو……..
تو…تــو مسیــــــحای مکــرر ِ من………
کجای این قصه…کجای این سالهای نیــــــــــــلگون، مـــن شدی نمی دانم…!!

درون مــن؛
مردیست به غـایت نـــــــــور..
ابــــــــــــدا” کهنسال…
راســت قامت هنــــــــــوز…
زیبــــا و روییــــن تن،
چه شبیه فکرهای من از سیــاوش و کیخســـرو

دیروزها
پدر احـــترام ـ محـــــــــض بود
مادر آه می شد
و من……کودکانه آرزویم این بود که چشم های *خوشبختی ام* بــــــاید شبیه ِ این آقا باشد

و امروزهایم پـــــــــر است از…..
امروزهایم پــــــــر است از تـــــــــو یی که کــم می آورمت
امروزهایم پـــر است از مـــــــــــنی که راه می رود و صدا می زند
راه می رود و گـــلایه…راه می رود و بغـــض…راه می رود و بغــلت می کند……..

آزادی ام…..!
ابـــــــو الاحــــــــــرار ِ دل…..!
این آرزو..ســـــــــالهاست…بـــــی تو……شــــــــــب می شود بــاز……………
بــــــــــاز……………
بــــــــــــــــــــازا……………………………………………
چشم های خوشــــــــــــــــــبختی ام را به من بـــــاز گردان…………..

پ.ن:
این خط ها بر می گردد به پنج شنبه غروب؛
لیلة الرغـــــــائب ِ خوشـــــبخت ِ نـــو شدنت…

و این صبح…. که مسیـــــــــــــــــــح، صــــــــد باره به جــــان می نشیند……
همین نوشته در سایت یاران صدر

“ماهرخ شمس”موسی جان…|به مناسبت ولادت امام آزادی





برچسب ها : یاران صدر  , دل نوشت  ,

      

پرده‌ای از پرند س‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍یم اندود                 ماه بر دوش شام گسترده
روشن و دلکش و خیال‌انگیز               وز نسیم شبانه افسرده
و اندر اعماق آشیانه خویش              سر خود مرغ حق فرو برده
یاد بیداری و تلاش و سخن                از خیال زمانه بسپرده
نیمی از شام هجر بگذشته               صحبت غم به جانم آورده
خواب بگریخته زدیده من                    دامن از اشک چشم پر کرده
لیک با رنج جانگداز فراق                    روح باز از غمش نیازرده
یاد مهر حیات‌بخش «مه»م                زنده می‌دارد این تن مرده
لاله حاوی او چراغ شب است             نور بر شام هجر بسپرده
یا رب از جور دهر برهانش                  تا که برهاند این سرا پرده
……………..
این شعر در سال 1344 و برای بانو پروین خلیلی سروده شده است. نکته ی جالب در این شعر این است که از کنار هم قرار گرفتن  اولین حرف مصرع های اول نام پروین خلیلی و اولین حرف مصرع های دوم نام موسی صدر آشکار می شود!
این شعر در شب شعر یاد توسط مهندس مهدی فیروزان داماد امام و مدیر عامل شهر کتاب قرائت شد.






برچسب ها : یاران صدر  , شعرهایی برای خواندن  , دل نوشت  , مولتی مدیا  ,

      
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >