پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

شورای عالی دادرسی لبنان، به ریاست قاضی سامی منصور و با حضور قاضی سعید میرزا، دادستان عمومی لبنان پایان محاکمه متهمان پرونده ربودن امام صدر و دو همراهش را اعلام کرد. جلسه نهایی محاکمه قذافی برگزار شد
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، در این جلسه دادگاه، سرهنگ معمر قذافی و شش نفر از همدستان او به عنوان متهمان پرونده ربودن امام موسی صدر و دو همراهش به صورت غیابی محاکمه شدند.

متهمان این پرونده عبارت‌اند از: 1? سرهنگ معمر بن محمد ابومنیار القذافی؛ 2? المرغنی مسعود التومی؛ 3? احمد محمد الحطاب؛ 4? الهادی ابراهیم مصطفی السعداوی؛ 5? عبدالرحمن محمد غویله؛ 6? محمد خلیفه سحیون؛ 7? عیسی مسعود عبدالله المنصوری.

در این جلسه که ساعت سه بعدازظهر روز جمعه 22 مهر (14 اکتبر 2011) برگزار شد، دادخواست‌های وکلای شاکیان پرونده و نیز نظر قضایی قاضی سعید میرزا قرائت شد.

بسام الدایه، رئیس سندیکای وکلا در شمال لبنان، رمزی جریح، دکتر سلیمان تقی الدین و وکیل یوسف الحاج شاهین از جانب خانواده امام صدر و شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین به عنوان شاکی پرونده سخن گفتند.

همچنین قاضی سعید میرزا اعلام کرد که تمامی متهمان فراری هستند و باید به صورت غیابی محاکمه شده، حکم جلبشان صادر شود.

این دادگاه اعلام کرد که روز هجدهم نوامبر سال جاری (27 آبان 1390)، حکم نهایی‌اش را درباره این افراد صادر و اعلام خواهد کرد.

 






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

روابط عمومی کانون فرهنگی یاران صدر: شماره ی سوم خبرنامه ی سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر منتشر شد.
دعای آیت الله العظمی جوادی آملی برای ازادی امام موسی صدر” ، “تاخیر و غفلت و تمسک به دلایل واهی ما از به خواسته مان که آزادی امام موسی صدر است، دور میی کند” ، “نباید گذاشت خطایی که باعث شهادت تندگویان شد، درمورد امام موسی صدر تکرار شود” ، “ناگفته های خرم از پیگیری پرونده ی امام صدر” و “گزارش نقد و بررسی کتاب برای زنگی” ، عنوان های مطالب شماره ی سوم خبرنامه هستند.
هم چنین در انتهای صفحه ی اول این شماره، دو نکته به عنوان مسلمات قضیه ی امام موسی صدر و دو همراهش ذکر شده است:
1- امام موسی صدر و دو برادر او، شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین همچنان در چنگال سرهنگ قذافی اسیر هستند که همه ی مسئولیت ربودن و سلب آزادی آنان و دروغگویی و گمراه ساختن اذهان را در این مسئله بر عهده دارد.
2- تنها راه حل قضیه، آزادی امام و دو همراه اوست و در این مسئله هیچ معما و ابهام و پیچیدگی وجود ندارد تا نیاز به حل شدن و کشف شدن و روشن شدن و رفع ابهام داشته باشد. هر سخن دیگری که گفته شود، باعث در خطر افتادن زندگی آنان است و کمک به تبرئه ی معمر قذافی مجرم و پایمال شدن حقیقت و الغای پاسخگویی و عدالت می کند.
برای دریافت فایل pdf اینجاکلیک کنید.خبرنامه شماره سه/ مهر 1390






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

روابط عمومی کانون فرهنگی یاران صدر:  سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر شماره ی اول درس گفتار اندیشه و عمل را منتشر کرد.
در بخشی از این درس گفتار که به همت عبدالله نصری است، می خوانیم: “امام موسی صدر یکی از نخستین کسانی است که بر مسئله گفتگوی ادیان تا کید میکند و این موضوع جایگاه خاصی برای وی داشت. اینکه ایشان چگونه این گفتگو را مطرح می کند نیز اهمیت دارد. صرف اینکه سمینارهایی برای گفتگوی ادیان برگزار شود با اینکه کسی التزام عملی به گفتگوی ادیان داشته باشد، متفاوت است. امام موسی صدر نه تنها با مسیحیان ارتباط خوبی برقرار میکند، بلکه در بسیاری از مراسم آنان شرکت میجوید.
برای دریافت فایل pdf اینجا کلیک کنید.درس گفتار اندیشه و عمل یک






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

موسسه امام صدر، 1390/7/17

افسر ارشد اداره گذرنامه لیبی: خروج امام موسی صدر از لیبی ساختگی بوده است
عبدالرحمن غویله، افسر سابق اداره گذرنامه لیبی، که پیش از این در پاسخ به قاضی تحقیق ایتالیایی مدعی شده بود که گذرنامه امام موسی صدر و دو همراهش را دریافت کرده و مهر زده و آنان از لیبی خارج شده‌اند، روز گذشته در مصاحبه با شبکه تلویزیونی الجزیره این اظهارات خود را تکذیب کرد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، پس از طرح ادعای لیبی مبنی بر خروج امام صدر و دو همراهش از لیبی و ورود به ایتالیا، دستگاه قضایی ایتالیا تحقیقاتی انجام داد و ادعای ورود آنان به خاک ایتالیا را تکذیب کرد. در پی این حکم قضایی، معمر قذافی برای سرپوش نهادن بر حکم صادره و انحراف روند پیگیری پرونده با اعمال فشار بر تعدادی از عوامل دولتی اقدام به دست و پا کردن تعدادی شاهد ساختگی کرد که عبدالرحمن غویله از جمله آنان بود.

محمد غویله چنین ادعا کرد که گذرنامه‌های سه مسافر لبنانی مذکور را از فردی به نام احمد الحطاب دریافت کرده و بر آنها مهر خروج زده است. و در پی آن، دادگاه لبنان، نام عبدالرحمن غویله را به عنوان یکی از همدستان قذافی در ربودن امام موسی صدر ذکر کرد و حکم جلب آنان را صادر کرد.

اما روز گذشته عبدالرحمن غویله در برنامه «دیدار امروز» شبکه تلویزیونی الجزیره ضمن تکذیب اظهارات پیشین خود، گفت: «هم اکنون که ترسی از دولت لیبی ندارم برای آشکار شدن حقیقت این مطالب را به شبکه الجزیره می‌گویم و هیچ کس مرا مجبور نکرده است این مطالب را بگویم و هم‌اکنون با قاطعیت می‌گویم که من، نه گذرنامه امام موسی صدر را مهر کردم و نه دیدیم که وی از لیبی خارج شود و امیدوارم این مطالب به کشف حقیقت منجر شود.»

مت
ن کامل مصاحبه غویله با شبکه الجزیره که واحد مرکزی خبر آن را منتشر کرده است به این شرح است:

عبدالرحمان غویله افسر پیشین در اداره گذرنامه لیبی و از شاهدان مهم در قضیه ربودن امام موسی صدر در لیبی در سال 1978، در مصاحبه‌ای اختصاصی در برنامه «دیدار امروز» شبکه الجزیره تأکید کرد امام موسی صدر لیبی را ترک نکرده بلکه خروج وی از لیبی ساختگی بوده است.

عبدالرحمان غویله افزود دولت قذافی امام موسی صدر را ربود و او را پنهان کرد و با این حال هنگامی که من افسر گذرنامه بودم یک فرمانده ارتش لیبی به من مراجعه کرد و به من گفت تو کار گذرنامه امام موسی صدر را انجام داده و آن را مهر کرده‌ای. من گفتم نه من چنین گذرنامه‌ای را ندیده‌ام اما او با تأکید گفت تو باید بپذیری که این کار را انجام داده‌ای و چون فرد بی‌رحمی بود من مقاومت نکردم و از روی ترس گفتم هر چه شما بگویید.

من با پدرم مشورت کردم و گفتم از من خواسته‌اند که شهادت بدهم و بگویم که کار گذرنامه امام موسی صدر را انجام داده‌ام، همسرم وقتی شنید گریه کرد و با این حال آنها از من خواستند هر چه می‌گویند انجام بدهم و خود من نیز بسیار نگران بودم به گونه‌ای که شب نتوانستم بخوابم.

روز سه شنبه سر کار رفتم مدیر دفتر آمد و گفت باید به پایگاه افسران پلیس برویم، وقتی رفتیم فرمانده‌ام از من خواست به اداره اطلاعات لیبی بروم جایی که یونس بالجاسم مدیر آن بود. یونس بالجاسم پس از آنکه مرا به خوبی تحویل گرفت‌، با احترام فراوان از من خواست بگویم که امام موسی صدر لیبی را ترک کرده است. او گفت با اینکه ما در جنوب لبنان برای امام موسی صدر مدرسه و بیمارستان ساختیم و به او کمک کردیم اما او به ما روی خوش نشان نداد؛ زیرا می‌خواست در یک برنامه رسمی سمت راست معمر قذافی بنشیند تا نشان دهد نزد قذافی جایگاه ویژه‌ای دارد اما قذافی نپذیرفته است و به همین علت امام موسی صدر ناراحت شده و با خودرویی به فرودگاه رفته است هر چند ما دنبال او رفتیم و به او گفتیم شما شخصیت محترمی هستید که به کشور ما سفر کرده‌اید و صحیح نیست این طور لیبی را ترک کنید، بدون نگهبان و بدون اجرای مراسم اما موسی صدر نپذیرفت و رفت.

یونس بالقاسم این جریان را به همین صورت برای من دیکته کرد تا متأسفانه به دروغ شهادت دهم. او گفت بگو که گذرنامه موسی صدر را احمد حطاب به تو داده و تو آن را مهر کرده‌ای و موسی صدر لیبی را ترک کرده است در حالی که من اصلاً شخصی به نام احمد حطاب را نمی‌شناختم . قرار شد احمد طرحونی همکار من نیز که همراه من بود، نیز شهادت دهد که امام موسی صدر را کنار پلکان و در هواپیما دیده است. در حالی که من اصلاً گذرنامه امام موسی صدر را مهر نکردم.

همچنین قرار شد در یک جلسه تحقیق همین مطلب را به فردی به نام محمد الکیال که در این باره تحقیق می‌کرد بگویم و من عین همین حکایت را گفتم که گذرنامه امام موسی صدر را مهر کرده‌ام . محمد الکیال تصویر گذرنامه امام موسی صدر را به من نشان داد و گفت این گذرنامه‌ای است که تو مهر کرده‌ای و این نشان می‌دهد که قطعاً اصل گذرنامه امام موسی صدر نزد آنان بود. احمد طرحونی نیز در جلسه تحقیق حضور یافت و همان مطالب را تکرار کرد. من البته به علت ترس درباره این موضوع به کسی چیزی نگفتم.

البته من پس از مدتی می‌خواستم به حج بروم ولی یونس الجاسم به من اجازه نداد زیرا در همان زمان یک قاضی ایتالیایی به لیبی آمده بود تا در این باره از من تحقیق کند. با این حال پس از آنکه برای رفتن به حج اصرار فراوان کردم، به من اجازه داد و گفت پس از بازگشت همان مطالب را به قاضی ایتالیایی بگو و من در حج از خدا خواستم مجبور نشوم دوباره شهادت دروغ بدهم و خدا دعای مرا اجابت کرد و من از اداره پلیس استعفا کردم و پیش قاضی ایتالیایی نرفتم. من البته شش سال در بوسلیم زندانی بودم از سال 1989 تا 1995 و نمی دانم چرا مرا زندانی کردند زیرا به هیچ سازمان یا گروهی وابسته نبودم.
سال2000 در ماه آوریل مأموران امنیتی به خانه پدرم آمدند و از برادرم سراغ مرا گرفتند و من از ترس فرار کردم زیرا زندان را دیده بودم و می‌خواستند دوباره مرا زندانی کنند، البته نمی‌دانستم آیا با قضیه امام موسی صدر در ارتباط است یا خیر، با این حال پس از سه چهار روز رفتم پیش یک قاضی به اسم یوسف صوف و او از من درباره امام موسی صدر سؤال کرد و من وانمود کردم که اطلاعات زیادی در این باره ندارم و آن را فراموش کرده‌ام، البته در اتاق دیگری برخی مأموران اطلاعاتی بودند و من اطلاعاتم را به آنان دادم. به نظر می‌رسید اینکه دوباره مرا احضار کرده‌اند به مسئله لبنان، ایران و لیبی ربط داشت و می‌خواستند به راه حلی در این باره برسند و به همین علت از من خواستند دوباره شهادت بدهم.

من در سال 2007 یکباره اسم خود را در اینترنت دیدم که دادگاه لبنان مرا احضار کرده است و گویی من از طرفداران قذافی هستم در حالی که به هیچ وجه با قذافی موافق نبودم وگر نه مرا زندانی نمی‌کردند. من از مردم عادی شنیدم که شخصی به نام محمد راحبی لباس امام موسی صدر را پوشیده و از لیبی به ایتالیا رفته است و با این حال این مطلب را از منابع رسمی نشنیده‌ام.

من ممنوع السفر بودم و به لبنان یا کشور دیگری نمی‌توانستم بروم، البته دولت لیبی برای حفظ جان من این کار را انجام نداد بلکه می‌ترسید در دادگاه لبنان مطلبی بگویم که به زیان دولت لیبی باشد و با محکومیت جهانی مواجه شود. با این حال هم اکنون که ترسی از دولت لیبی ندارم، برای آشکار شدن حقیقت این مطالب را به شبکه الجزیره می‌گویم و هیچ کس مرا مجبور نکرده است این مطالب را بگویم و هم اکنون با قاطعیت می‌گویم که من، نه گذرنامه امام موسی صدر را مهر کردم و نه دیدم که وی از لیبی خارج شود و امیدوارم این مطالب به کشف حقیقت منجر شود.






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      

چهار سوال از جلال‌الدین فارسی در باره چگونگی اختفاء امام صدر / اسرار ربایش / پایگاه فرهنگی روایت صدر

آیا آقای فارسی واقعا بر این باور است که کمال جنبلاط توسط سوری‌ها به قتل رسیده است؟ [جریان رفیق حریری هم امروز در لبنان همین را می‌گوید!] آیا آقای فارسی معتقد است که ربایندگان امام صدر، با قاتلان کمال جنبلاط همپیمان هستند؟ آیا آقای فارسی واقعا اعتقاد دارد که در ربودن امام صدر، سوری‌ها با لیبیایی‌ها همکاری داشته‌اند؟ ... آقای فارسی اطلاعات خود را از کجا اخذ کرده است؟ ایشان چگونه از برنامه‌های امام صدر در لیبی مطلع گردید؟

                                          
سخن اول [1]
    آقای جلال‌الدین فارسی در مصاحبه اخیر خود با روزنامه جام‌جم مطالبی را در باره امام موسی صدر مطرح نمود [2] ، که جز تکرار بدفهمی‌های گذشته، تازه‌أی در بر نداشت. حملات سه دهه گذشته آقای فارسی به امام صدر هرگز از دو مقوله فراتر نرفته است: خط مشی آن بزرگوار در قبال مسائل لبنان، و خط مشی ایشان در قبال انقلاب اسلامی‌ایران. انتظار آن بود که آقای فارسی، پس از سال‌ها تاکید آقایان سید حسن نصرالله و سید عباس موسوی و دیگر رهبران مقاومت اسلامی بر ضرورت پایبندی شیعیان لبنان به خط مشی امام صدر [3] ، لااقل از سماجت بر اختلاف این عزیزان با آن بزرگوار دست بردارد. اما ایشان همچنان که در مقوله دوم، شهادت بزرگان دیروز و امروز ایران [4] را به کلی نادیده گرفت، در مقوله اول نیز دست رد بر سینه بزرگان دیروز و امروز مقاومت لبنان زد. گویی تمامی‌حقیقت نزد ایشان است و اهل منزل را از آن نصیبی نیست. شاید به واسطه امثال این هنجارهاست که شهید بهشتی (ره) در اولین روزهای پس از انقلاب، بر دو خصلت «خودمحوری» و «خود بزرگ بینی» آقای فارسی انگشت تاکید نهاد [5] ؛ و چه بسا به سبب غلبه اینگونه خصلت‌هاست که در تمامی‌سال‌های پس از انقلاب،‌ عملا دست همکاری هیچ گروهی به سوی ایشان دراز نگشت. البته هدف این یادداشت والاتر از آن است که دیدگاه‌های آقای فارسی را به نقد کشاند. آنچه این یاداشت در پی آن است، بازخوانی «استنباطات» دیروز و امروز آقای فارسی از چگونگی ربوده شدن امام صدر است، که نتایج آن در قالب چهار سوال مقدماتی زیر ارائه شده است.
1- آیا سوریه در ربودن امام صدر با لیبی همکاری داشته است؟
    آقای فارسی در صفحه 396 از کتاب «زوایای تاریک» [6] در باره زمینه‌های ربودن امام صدر چنین عنوان کرده است:
    «در پیش آمدن این فاجعه دو سیاست دخالت داشتند: … مقاصد دولت سوریه و سیاست دولت لیبی در لبنان. اگر در مقاصد دولت سوریه در ابتدای جنگ داخلی اندک ابهامی ‌برای ناظران وجود داشته است،‌ اینک آن مقاصد به روشنی روز است. موانعی که بر سر راه این سیاست در طرف مسلمانان وجود داشت،‌ یکی الفتح بود و دیگری نهضت ملی لبنان، که در راس آن کمال جنبلاط بود،‌ و سومی ‌هر شخصیت مستقل و متنفذ مردمی ‌که می‌توانست مقاومتی در برابر سوریه نشان بدهد. آنچه سوریه تا فاجعه ناپدید شدن آقای صدر و پس از آن در مورد مانع اول یعنی الفتح کرده است، معلوم است. کشته شدن کمال جنبلاط، که هم رهبر نهضت ملی بود و هم بر طایفه دروز ریاست سیاسی داشت،‌ مانعی را از پیش پای سیاست سوریه بر می‌داشت یا لااقل به نفع آن تمام می‌شد. در طایفه شیعه تنها کسی که می‌توانست یک تنه زعامت کند،‌ آقای صدر بود … بر اثر حذف ایشان، ‌اینک «امل» مثل مومی‌در مشت سوریه است … بر اثر این سیاست و در این اوضاع، آقای صدر در آخرین روزهای زندگی سیاسی در مسجد کوچکی در بیروت اظهار داشت: «در صحنه سیاسی یکه و تنها مانده ایم»!‌ سخن غریبانه و مظلومانه‌اش سیاست سوریه را نسبت به زعیم طایفه شیعه و رجال دلسوز آن با لحن مؤدبانه‌أی افشاء می‌کرد».
    آیا چنان که از جملات فوق بر می‌آید، آقای فارسی واقعا بر این باور است که کمال جنبلاط توسط سوری‌ها به قتل رسیده است [جریان رفیق حریری هم امروز در لبنان همین را می‌گوید!]؟ آیا آقای فارسی معتقد است که ربایندگان امام صدر، با قاتلان کمال جنبلاط همپیمان هستند؟ آیا آقای فارسی واقعا اعتقاد دارد که در ربودن امام صدر، سوری‌ها با لیبیایی‌ها همکاری داشته‌اند؟
2- آیا فلسطینی‌ها در ربودن امام صدر با لیبی همکاری داشته‌اند؟
    آقای فارسی در صفحه 395 از کتاب «زوایای تاریک» در باره نقش فلسطینی‌ها در ربودن امام صدر چنین عنوان کرده است:
    «در ساعات اولیه پخش خبر، این شایعه قوت گرفت که مفقود شدن آقای صدر، کار فلسطینی‌ها است … عرفات که متوجه عمق توطئه شده بود، چاره‌أی می‌جست. از نخستین کسانی که او را برای سفر به طرابلس و پیگیری قضیه آقای صدر برانگیختند، بنده و شهید محمد صالح حسینی بودیم. سفر یاسر عرفات به لیبی و گفتگو با مقامات آن دولت نتیجه‌أی جز این نبخشید که انگشت اتهام از فلسطینی‌ها برداشته و متوجه دولت لیبی گشت».
    اما همین آقای فارسیِ هم‌پیمان الفتح و فلسطینی‌ها، در گفتگوی خود با روزنامه جام‌جم در مورد عاملان قتل محمد صالح حسینی چنین تصریح کرده است:
    «شهید محمد صالح حسینی در آغاز دفاع مقدس به ایران کمک می‌کرد. سازمان امنیت عراق با توافق عرفات محمد صالح حسینی را ترور کرد و اتهام این ترور را هم به طرفداران آقای صدر زدند که بعدها معلوم شد چراغ سبز الفتح بوده است که او را در بیروت به شهادت برسانند» [7]
    آقای فارسی وقتی در روز ربوده شدن امام صدر به برائت فلسطینی‌ها رای می‌داد، قاعدتا حتی تصور مشارکت دو سال بعد یاسر عرفات در قتل محمد صالح حسینی را به مخیله خویش راه نمی‌داد. چه شده است که قداست انقلابی رهبر فلسطینی‌ها، امروز تا حد مشارکت در قتل محمد صالح حسینی، نزد آقای فارسی فرو ریخته است؟ آیا آقای فارسی به اطلاعات جدیدی دست یافته است؟ اگر چنین است، آیا در سایه اطلاعات جدید، آقای فارسی هنوز هم بر عدم مشارکت عناصر فلسطینی طرفدار عرفات در ربودن امام صدر تاکید دارد؟ در مورد عناصر فلسطینی همپیمان سوریه چطور؟ آیا آقای فارسی هنوز اعتقاد دارد که نه فلسطینی‌های طرفدار عرفات، و نه فلسطینی‌های همپیمان سوریه، هیچکدام حتی در حد نمایاندن چراغ سبز،‌ در عملیات ربودن امام صدر مشارکت نداشته‌اند؟
3- محمد صالح حسینی به چه دلیل ترور شد؟
    افراد بسیار مؤثرتری از آقای محمد صالح حسینی درلبنان وجود داشتند، که طی دوران دفاع مقدس از ایران حمایت کردند، اما هرگز توسط سازمان امنیت عراق ترور نشدند!‌ چرا رهبران امل، حزب‌الله، مجلس اعلای اسلامی‌ شیعه و دیگر چهره‌های فعال مخالف رژیم صدام، که محمد صالح حسینی در قیاس با آنها جایگاه مهمی‌ نداشت، توسط سازمان امنیت عراق ترور نشدند؟ آیا این احتمال وجود ندارد که محمد صالح حسینی توسط کسانی غیر از عراقی‌ها به قتل رسیده باشد؟ آیا این احتمال وجود ندارد که محمد صالح حسینی توسط یا به دستور همان کسانی به قتل رسیده باشد، که کمال جنبلاط را از میان برداشتند، یا عملیات ربایش امام صدر را به انجام رساندند؟ آیا نمی‌توان میان قتل محمد صالح حسینی،‌ و قتل امثال سید حسن شیرازی و زهیر محسن، که تقریبا در یک برهه زمانی به قوع پیوستند، پیوند برقرار نمود؟ نظر آقای فارسی در مورد این فرضیه چیست که محمد صالح حسینی به این دلیل به قتل رسید،‌ که در خصوص ربوده شدن امام صدر اطلاعاتی داشته است، که آمران و عاملان ربودن آن بزرگوار از افشای آنها نگران بوده‌اند؟
4- آقای فارسی چگونه از برنامه‌های امام صدر در لیبی مطلع شد؟
    آقای فارسی در صفحات 397 تا 398 از کتاب «زوایای تاریک» در باره برنامه‌های امام صدر در لیبی عنوان کرده است:
    1) «چند تن از علما که همگی مخالف بعضی سیاست‌های سرهنگ قذافی هستند، به دیدن آقای صدر می‌آیند. بحث از وضع اسلام در لیبی می‌رود و از فشاری که دولت بر علما می‌آورد. خط قومگرایی افراطی یا عربیت افراطی، تمایلات مارکسیستی در اقتصاد، و پاره‌ای بدعت‌ها در قانونگذاری و امثال آن».
    2) «ایشان ناگهان تصمیم می‌گیرد برای امور فوری و ضروری، ‌طرابلس را به مقصد رم ترک گوید».
    3) «ترک طرابلس، آنهم در شبی که فردایش جشن سالگرد انقلاب لیبی است،‌ معناص خاص خود را دارد. مسئولان لیبیایی از این حرکت یکه خوردند و اصرار می‌ورزند که ایشان و همراهان سفرشان را یک روز به تاخیر انداخته بعد از جشن بروند. آقای صدر نمی‌پذیرد».
    4) «وقتی آقای صدر و شیخ محمد یعقوب و روزنامه‌نگار لبنانی همراهشان با گذرنامه‌های مهر خورده و بلیط‌های هواپیما و چمدان‌ها از سالن فرودگاه خارج شدند، آنان را سوار اتومبیلی کردند، تا با طی حدود یک کیلومتر راه در بیابانی که پشت فرودگاه و طبعا در شب تاریک است، به پای پلکان هواپیما ببرند. این اتومبیل اختصاصی که قاعدتا باید متعلق به اداره تشریفات یا اداره دیگری باشد، آنان را به پای پلکان هواپیما نبرده و به نقطه نامعلومی‌انتقال داده است».
    اینکه در دیدار علمای لیبی با امام صدر چه مباحثی مطرح گردید، اینکه آیا امام صدر واقعا تصمیم داشتند به رم عزیمت کنند (!)، اینکه مقامات لیبیایی اصرار داشتند سفر امام به تاخیر افتد و ایشان نپذیرفتند، و مهمتر از همه اینکه آیا امام صدر واقعا در شبانگاه روز 31 اوت سال 1978 در فرودگاه بین‌المللی طرابلس حاضر بودند (!)، جملگی سؤالاتی هستند که هیچ‌ یک از هم‌سفران لبنانی و غیر لبنانی امام صدر در لیبی، که یک هفته تمام با آن بزرگوار بودند و ایشان را برای آخرین بار در ساعت 13 روز 31 اوت در حال خروج از هتل «الشاطئ» مشاهده کردند، یا هرگز بدان‌ها پاسخ ندادند،‌ یا پاسخ‌هایی مغایر «استنباطات» آقای فارسی به آنها ارائه کردند [8]. به راستی آقای فارسی اطلاعات خود را از کجا اخذ کرده است؟ ایشان چگونه از برنامه‌های امام صدر در لیبی مطلع گردید؟
سخن آخر
    آقای جلال‌الدین فارسی کسی است که بنابر گفته خود، پنج ماه پس از ربوده شدن امام صدر توسط رژیم لیبی، در شامگاه روز 21 بهمن 1357، در خانه روستایی معمر قذافی میهمان وی بوده است و خبر پیروزی انقلاب اسلامی‌ ایران را به هنگام صرف شام از وی دریافت داشته است [9]. آقای جلال‌ فارسی کسی است که بنابر گفته خود، چنان به گروه یاسر عرفات نزدیک بوده است، که مسئولیت «استفاده از امکانات الفتح برای کمک به انقلاب اسلامی‌ ایران» را بر عهده داشته است [10]. کسی که این‌چنین از سوی عاملان ربایش امام صدر محرم قلمداد می‌شده است، قطعا بیش از مختصری که ابراز کرده است، در خصوص سرنوشت آن بزرگوار اطلاعات، یا لااقل توان جمع‌آوری اطلاعات دارد؛ موقعیتی که بدون شک محمد صالح حسینی نیز از آن برخوردار بوده است. کسانی که به پیگیری سرنوشت امام صدر علاقمند هستند، طبیعتا باید تمامی‌امکانات، فرصت‌ها و سرنخ‌های موجود را مورد توجه قرار دهند، و وجود آقای فارسی در همین راستاست که همسنگ منصور قدر، ارزش می‌یابد. نگارنده این سطور بر این باور است که اگر هر یک از سؤالات چهارگانه فوق پاسخی صحیح بیابد، پنجره‌ای جدید فرا روی صحنه ربوده شدن امام صدر گشوده خواهد شد. اینجاست که مسئولیت قوای سه‌گانه کشور، خصوصا دولت محترم و در کنار آنها ارباب جرائد، بیش از همیشه رخ می‌نمایاند.
و السلام.

پی‌نوشت‌ها
    [1]. خبرگزاری گویا، 1381.
    [2]. ر.ک. به (
http://www.jamejamdaily.net/shownews2.asp?n=22849&t).
    [3]. ر.ک. به سایت‌ حجت‌الاسلام سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان بر روی شبکه جهانی اینترنت (
http://www.nasrallah.net)
    [4]. ر.ک. به: «یادنامه امام موسی صدر، ویژه نامه شماره 5 فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر»، سید هادی خسروشاهی، 1375؛ شماره ویژه فصلنامه "نامه مفید"، شماره 16، زمستان 1377.
    [5]. ر.ک. به کتاب «اولین رئیس جمهور؛‌ پنج گفتگو در باره اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران، دی ماه 1358» محمد جواد مظفر، انتشارات کویر، 1378، صفحات 158 و 166.
    [6]. کتاب «زاوایای تاریک»، جلال‌الدین فارسی، مؤسسه چاپ و انتشارات حدیث، 1373.
    [7]. ر.ک. به پی‌نوشت شماره (1).
    [8]. به عنوان مثال ر.ک. به جلد نهم موسوعه «مسیرة الامام السید موسی الصدر» تحت عنوان «یومیات و وثایق 1978»، حرکت امل، 2000، صفحات 300 الی 318.
    [9]. ر.ک. به کتاب «زوایای تاریک»، ص 447.
    [10]. ر.ک. به کتاب «زوایای تاریک»، ص 446






برچسب ها : امام موسی صدر  ,

      
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >