کتاب مسیره الامام السید موسی الصدر،جلد 6
مکان و تاریخ: مسجد صفا در مجتمع آموزشی عاملیه بیروت در تاریخ 27/6/1975
مناسبت: به دنبال شروع دوبارة درگیریها در لبنان و ادامة بحران کابینه، امام موسی صدر با تحصن در مسجد صفا در مجتمع آموزشی عاملیه بیروت به عبادت و روزه پرداخت.
منابع: روزنامة الانوار بیروت در تاریخ 28/6/1975روزنامة النهار بیروت در تاریخ 28/6/1975
مترجم: احمد ناظم
شهروندان ارجمند!
امام علی (ع) فرموده اند: «اذا ظهرت البدعة فعلی العالم أن یظهر علمه و الا فعلیه لعائن الله»(1) روایت زیر نیز این واقعیت را تأیید می کند: «الساکت عن الحق شیطان اخرس»(2)
خودداری از ادای شهادت، گناهی بزرگ است.
امروز که فتنه ها، کشور و مردم را فرا گرفته است و بلکه همة منطقه را تهدید می کند؛
امروز که حق مورد ستم قرار گرفته و شهادت، در پیشگاه دادگاه تاریخ و در برابر خدا و کشور به صلیب کشیده شده است؛ و پس از آنکه تا پای جان به مسئولیت شهروندی و بلکه وظایف ملی خود در بحران خونبار کنونی عمل کردم و از نزدیک ابعاد و جزئیات بحران و پیامدهای آن را مشاهده کردم، وظیفة امانتداری خود می دانم که شهادت و مشاهدات خود را در پیشگاه شما عرضه کنم و نظر خود را دربارة این حوادث به گوش شما برسانم، و در این میان مسئولیت آنچه را می گویم می پذیرم، و از خداوند سبحان می خواهم همة ما را از لغزش و گمراهی و هیجان زدگی حفظ کند.
اولاً، این محنت بزرگ با وجود آنکه خطرناک ترین بحرانی است که در کشور عزیز ما رخ داده است، به هیچ وجه برخاسته از وجود اختلاف میان شهروندان در مبانی و اصول کلی و یا اختلاف میان آنان و فلسطینیان نیست. حاکمیت ملّی، امنیت و ثبات لبنان، وظیفة پاسداری از انقلاب فلسطین، ایمان، همزیستی، یکپارچگی میان شهروندان یک کشور به رغم وجود فرقههای گوناگون، ضرورت برقراری عدالت اجتماعی و مساوات میان همة شهروندان، حفظ میهن از خطرهای وجود محرومیت های سیاسی و اجتماعی و معنوی، آگاهی از خطرهای ناشی از تبعیض میان گروه های مردمی، همة این موارد، اصولی است که کشور بر پایة آنها استوار است و برخاسته از باور لبنانیان در طول تاریخ است. همگان می دانند که ساختار جمعیت کنونی لبنان از لحاظ تمدنی برای جهان اهمیت بسیار دارد و نشانة آزاداندیشی و تسامح مسلمانان و نماد گفتوگوی عربی-اروپایی است؛ از این رو هیچ کس نسبت به لبنان و این ثروت بزرگ انسانی کوتاهی و بی اعتنایی نمی کند. همه باور دارند که بقای هر کشوری و به ویژه لبنان آزاد و آزاداندیش در گرو نظام مندی عمومی است و هرج و مرج و شورش بر ضد نظام، خطری برای آزادی است و موجب از بین رفتن سرمایه ها و افتخارات لبنان خواهد شد و به معنای کوچک شمردن نقش مهم فرهنگی آن است. و بالاخره همگان می دانند که جنوب، سربلندترین منطقة کشور، امروز دستخوش طمع ورزی ها و آماج تجاوزهای اسرائیل است و دفاع از آن نخستین وظیفه ملی ماست و کوتاهی نسبت به سرنوشت این منطقه، موجودیت همة کشور را به خطر می اندازد و عرصة لبنان چندین گواه بر این واقعیت دارد. ثانیاً، بنابر آنچه گفته شد باید پرسید که اختلاف در کجاست و عوامل این بحران بغرنج کدامند و سبب تداوم آن که همه کس و همه چیز را تهدید میکند، چیست. پاسخ را با تأسف فراوان می گویم: در لبنان سیاست به جای آنکه وسیله باشد هدف شده است؛ به طوری که افراد و گروه ها و رهبران با بهرهجویی از آن زندگی میکنند. این خطمشی عامل همة حوادثی است که در برابر چشمان ما رخ می دهد و از حد انتظار و طاقت فراتر رفته است؛ به گونه ای که هر انسانی دردمندانه می پرسد: «آیا این همان لبنان است؟» سیاست در لبنان یعنی عامل محرومیت؛ یعنی روی برتافتن از حقایق؛ یعنی به تعویق انداختن چارة کار و فراهم کردن زمینة مناسب برای بحران ها؛ و متأسفانه هنوز بدون هیچ رحم و توجهی به بازیگری میپردازد و سازش می کند تا بی گناهانی دیگر قربانی شوند و مناطقی دیگر ویران گردد و زندگی عمومی از حرکت بایستد؛ مهم این است که بازیگری موفقیت آمیز باشد و معامله ها و سازش ها کارساز شود. ثالثاً، برخی از سیاستمداران در هنگام گفتوگو اعتراف می کنند که وضعیتْ، حساس و خطرناک است و اگر به حد انفجار برسد، بحران از محدودة لبنان فراتر می رود و دستانی تبهکار، برای توطئه چینی بین المللی درکارند تا هم لبنان و هم انقلاب فلسطین را نابود کنند و بلکه می خواهند معادلات منطقه را به سود اسرائیل تغییر دهند؛ ولی عجیب است که با وجود اعتراف به این حقایق و با وجود اینکه به روشنی درک می کنند که توانایی مهارکردن بحران و جلوگیری از انفجار آن را ندارند، به تنش زایی ادامه می دهند و به بحران دامن میزنند و وضعیتی به وجود می آورند که به حل مشکلات کمکی نمی کند. و خطرناک تر، اینکه آنان هر گونه مذاکره ای را قطع و پل های پشت سر را خراب کرده اند و خود و دیگران را در موقعیتی دشوارتر از موقعیت میان دو دشمن قرار داده اند؛ چرا که دو دشمن نیز بر سر مسائل انسانی محض، به دور از هر گونه گرایش سیاسی با یکدیگر همراه و همسو می شوند و بدین گونه مانع دخالت طرف سوم می شوند. رابعاً: از ابتدای بحران و پس از درک ابعاد خطرناک آن، من و بسیاری دیگر با همة توان برای حل این معضل تلاش کردیم؛ با همه تماس گرفتیم؛ دربارة همه چیز بحث کردیم؛ راه حل ها را بررسی کردیم، ولی نتیجهای نگرفتیم. خون از قلب مان می چکید و به طور خاص مورد حمله قرار می گرفتیم و مناطق سکونت مردم محرومی که حتی لقمة نانی نداشتند چه رسد به اسلحه، ویران می شد و مردم بیگناه بر زمین می افتادند. همة اینها را میدیدیم و حساسیت اوضاع را درک میکردیم و همة دردها و رنجها را فرو میخوردیم و برای نجات وطن و کاستن دردهای هموطنان میکوشیدیم. قدرتنماییها از این سو و آن سو شدت گرفت و بحران پیچیدهتر شد و هر کس در پی شکاری بود و تکیه گاهی برای خود داشت؛ اما میهن و فرزندان حقیقی و محروم آن هیچ تکیه گاهی نداشتند. آنگاه اوضاع به بن بست رسید و شرایط در شیاح به وخامت گرایید؛ و با شب های سیاهی روبرو شدیم که گروه هایی از هم میهنان را در خود فرو برد و با اموال مردم تشکیلاتی راه اندازی شد تا میانجی باشد نه دشمن؛ پس از آن با فضایی روبرو شدیم که حتی در جنگ های مرگبار نیز وجود نداشته است؛ و پس از آن قرار بود برای مصلحت محرومان تحصن کنیم، ولی دیدیم که وطن خود نخستین محروم است؛ پس از این همه، به این نتیجه رسیدم که گفتوگو سودی ندارد و گوش ها نمی شنود و وجدان ها نیازمند کسی است که آنها را تکان دهد و ملامت کند؛ به این نتیجه رسیدم که کشور به چیزی قوی تر از اسلحه و قاطع تر از کلمه احتیاج دارد؛ آنگاه خود را در راه مسجد برای اعتکاف یافتم. آنها خاک وطن را آلوده کردند؛ پس به خانة خدا پناه آوردم تا از او یاری بجویم و در اینجا در حال اعتکاف خواهم ماند تا کشور بحران را پشت سر گذارد و صدای توپخانه ها خفه شود! هم میهنان! من به جز جان خود چیزی ندارم و همان را به میدان آوردهام تا برای وطن و زندگی هموطنان و مصلحت والای وطن قربانی کنم و بر این عقیده ام که شرط اصلی موفقیت تحصن این است که ادامه پیدا کند و تمام هموطنان در همة فرقهها و مناطق از آن حمایت کنند و این اقدام مسالمت آمیز و غیرمسلحانه باقی بماند؛ چرا که اقدامات مسلحانه و قدرت نمایی های سیاسی و همة مظاهر خشونتْ کشور را درنوردیده و درد و رنج مردم را بیشتر کرده و به پیچیدگی بحران افزوده است. در این اوضاع باید انسان با همة دارایی و تواناییاش، با روح و جسمش، با حیات شخصی و روابط انسانی اش، با همة توانایی ها و روابطی که خداوند به او عطا کرده است، با همة سرمایة خود وارد میدان شود. هماکنون انسان تنها مانده، تنها دارایی انسان تنها مانده و باید وارد میدان شود. و اکنون این انسان ساده بدون هیچ گونه سلاح وبه دور از هر گونه خشونت و تهدید، به خانة خدا پناه آورده است و از او نجات می طلبد. اما اکنون آنچه خواستة ماست: توقف خونریزی و هر گونه فعالیت مسلحانه در همه مناطق لبنان و به ویژه در منطقة شیاح ـ عین الرمانه؛ منطقه ای که هموطنان یکبار از جنوب به آنجا مهاجرت کردند و بار دیگر از آنجا به جنوب؛ برون رفت سریع از بحران تشکیل کابینه که کشور را تهدید می کند؛ تشکیل کابینهای غیر حزبی که بتواند کشور را در زمانی کوتاه به حالت عادی بازگرداند؛ تشکیل سه هیئت در کنار کابینة آینده که یکی از آنها تحقیقی گسترده درباره حوادث اخیر انجام دهد و عوامل جنایت و مسئولان آن را شناسایی کند و دیگری طرح های عمرانی مناطق محروم را به اجرا گذارد و هیئت سوم آشتی ملی فراگیر برقرار کند. برادران! به دور از هر گونه گرایش و جانبداری در انتظار موضع گیری و واکنش شما هستیم و گمان نمی کنم که به خطر افتادن سلامت جسمانی من به اندازة به خطر افتادن سلامت میهن شما اهمیت داشته باشد. من و میهن و همة مخلصان در انتظار مواضع شما هستیم و فرمودة امام حسین (ع) را خطاب به یارانش به شما می گوییم: «الا و من کان منکم باذلا فینا مهجته متلهفا الی لقاء الله فلیرحل معنا»
پانوشت: «و آنگاه که بدعت پدیدار شود، عالم باید علم خود را آشکار کند و گرنه نفرینهای خداوند بر او نازل میگردد.»
«کسی که از گفتن حق دم فرو بندد، شیطانی لال است.» «هر یک از شما بر آن است که خون خود را نثار کند و شوق دیدار خداوند دارد پس همراه با ما حرکت کند.»
منبع: سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
|
برچسب ها :
امام موسی صدر ,