سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

سایت یاران صدر، 1389/2/20

روزهای چهارم و پنجم نمایشگاه برای غرفه موسسه روزهای شلوغ و پر رفت و آمدی بود. در این دو روز دو مهمان از یک خانواده داشتیم: دکتر طباطبایی روز شنبه و خانم صدر عاملی همسرشان، روز یکشنبه مهمان غرفه بودند. شنبه بعدازظهر خانم صدر به غرفه آمد. برای برنامه بعداز ظهر کمی فضای غرفه را بازتر کردیم. حین کار سعید ابوطالب -نماینده مجلس در دوره هفتم و عضو کمیته پیگیری سرنوشت امام در مجلس- به غرفه آمد . مانند دفعه قبل که در مشهد دیده بودمش، خندان بود. گفت: غرفه جای خوبی است. گفتم: آقای ابوطالب غرفه ? متری آن هم انتهای سالن برای امام صدر خوب است؟ خندید و گفت: انشاالله درست می شود. چند جوان درباره اخبار روز از او سوال کردند و مشغول جواب دادن به آنها شد.
بعدازظهر، قبل از آمدن دکتر طباطبایی چند نفر از دوستان مجازی مان به غرفه آمدند و برای اولین بار همدیگر را دیدم . دکتر که آمد، چند دقیقه اول غرفه آرام بود، اما بعد چنان ازدحامی شد که مجبور شدیم بیرون غرفه بایستیم و دو نفر از دوستان موسسه برای جواب دادن به مراجعه کنندگان در غرفه ماندند. آدم های مختلفی سراغ دکتر طباطبایی رفتند؛ از جوانان علاقمند امام تا مدرس دانشگاه . از امام و چمران تا مسائل روز را سوال کردند و صحبت کردند. آنقدر گفتگوها طولانی شد که دکتر طباطبایی تا آخر وقت در غرفه ماند. در این بین مهمان عزیز دیگری هم بی خبر از راه رسید: عادل عون یا همان ابویاسر- نماینده جنبش امل در ایران- به همراه صلاح فحص معاونش به غرفه آمدند. کسانی که در غرفه بودند، وقتی می شنیدند ابویاسر از دوران آموزش چریکی در مصر تا لبنان همراه چمران بوده است، مشتاق دیدنش می شدند. متاسفانه ابویاسر فارسی نمی داند، ما هم عربی نمی دانیم و الا بیشتر از این می شد از حضورش و خاطراتش استفاده کرد.
شنبه هم مراجعه کنندگان بیشتر سراغ مطالبی از خود امام و عکس هایش را می گرفتند و مثل همیشه از سرنوشت او و اقدامات انجام شده ایران می پرسیدند. جواب همه سوالات منفی بود!
یکشنبه صبح روز خلوتی بود. اما بعدازظهر نزدیک آمدن خانم صدر عاملی غرفه خیلی شلوغ شد. خانم صدر عاملی کارگاه های گفتگو را در ایران راه اندازی کرده است. مراجعه کنندگان هم از او درباره فعالیت ها و خاطراتش از امام سوال می کردند. یکی از وبلاگ نویسان مصاحبه کوتاهی با او انجام داد. غیر از آن، خانم صدر عاملی از آخرین خاطرات خود از دایی اش گفت؛ وقتی امام صدر چند هفته قبل از ربوده شدن به آلمان رفته بود و با هم سوره یوسف را می خواندند. خانم صدر عاملی برای ما یادآور نوشته ایست که در همشهری جوان دو سال قبل چاپ شد و در آن از دایی اش گفته بود.
از امروز که فعال شدن سیستم ارسال فایل های صوتی از امام و نرم افزار زندگینامه را اعلام کرده ایم، افراد زیادی فایل ها را خواستند. قاب عکس های امام هم امروز بیشتر از روزهای قبل مورد توجه قرار گرفت.
فردا نوبت یاران صدر است که مهمان غرفه باشند، منتظریم.

*ارسال روایت نمایشگاه به خاطر قطع شدن تلفن راوی متوقف شد. برای همین روزهای چهارم و پنجم را با هم روایت می کنم.

سایت یاران صدر، 1389/2/20

روزهای چهارم و پنجم نمایشگاه برای غرفه موسسه روزهای شلوغ و پر رفت و آمدی بود. در این دو روز دو مهمان از یک خانواده داشتیم: دکتر طباطبایی روز شنبه و خانم صدر عاملی همسرشان، روز یکشنبه مهمان غرفه بودند. شنبه بعدازظهر خانم صدر به غرفه آمد. برای برنامه بعداز ظهر کمی فضای غرفه را بازتر کردیم. حین کار سعید ابوطالب -نماینده مجلس در دوره هفتم و عضو کمیته پیگیری سرنوشت امام در مجلس- به غرفه آمد . مانند دفعه قبل که در مشهد دیده بودمش، خندان بود. گفت: غرفه جای خوبی است. گفتم: آقای ابوطالب غرفه ? متری آن هم انتهای سالن برای امام صدر خوب است؟ خندید و گفت: انشاالله درست می شود. چند جوان درباره اخبار روز از او سوال کردند و مشغول جواب دادن به آنها شد.
بعدازظهر، قبل از آمدن دکتر طباطبایی چند نفر از دوستان مجازی مان به غرفه آمدند و برای اولین بار همدیگر را دیدم . دکتر که آمد، چند دقیقه اول غرفه آرام بود، اما بعد چنان ازدحامی شد که مجبور شدیم بیرون غرفه بایستیم و دو نفر از دوستان موسسه برای جواب دادن به مراجعه کنندگان در غرفه ماندند. آدم های مختلفی سراغ دکتر طباطبایی رفتند؛ از جوانان علاقمند امام تا مدرس دانشگاه . از امام و چمران تا مسائل روز را سوال کردند و صحبت کردند. آنقدر گفتگوها طولانی شد که دکتر طباطبایی تا آخر وقت در غرفه ماند. در این بین مهمان عزیز دیگری هم بی خبر از راه رسید: عادل عون یا همان ابویاسر- نماینده جنبش امل در ایران- به همراه صلاح فحص معاونش به غرفه آمدند. کسانی که در غرفه بودند، وقتی می شنیدند ابویاسر از دوران آموزش چریکی در مصر تا لبنان همراه چمران بوده است، مشتاق دیدنش می شدند. متاسفانه ابویاسر فارسی نمی داند، ما هم عربی نمی دانیم و الا بیشتر از این می شد از حضورش و خاطراتش استفاده کرد.
شنبه هم مراجعه کنندگان بیشتر سراغ مطالبی از خود امام و عکس هایش را می گرفتند و مثل همیشه از سرنوشت او و اقدامات انجام شده ایران می پرسیدند. جواب همه سوالات منفی بود!
یکشنبه صبح روز خلوتی بود. اما بعدازظهر نزدیک آمدن خانم صدر عاملی غرفه خیلی شلوغ شد. خانم صدر عاملی کارگاه های گفتگو را در ایران راه اندازی کرده است. مراجعه کنندگان هم از او درباره فعالیت ها و خاطراتش از امام سوال می کردند. یکی از وبلاگ نویسان مصاحبه کوتاهی با او انجام داد. غیر از آن، خانم صدر عاملی از آخرین خاطرات خود از دایی اش گفت؛ وقتی امام صدر چند هفته قبل از ربوده شدن به آلمان رفته بود و با هم سوره یوسف را می خواندند. خانم صدر عاملی برای ما یادآور نوشته ایست که در همشهری جوان دو سال قبل چاپ شد و در آن از دایی اش گفته بود.
از امروز که فعال شدن سیستم ارسال فایل های صوتی از امام و نرم افزار زندگینامه را اعلام کرده ایم، افراد زیادی فایل ها را خواستند. قاب عکس های امام هم امروز بیشتر از روزهای قبل مورد توجه قرار گرفت.
فردا نوبت یاران صدر است که مهمان غرفه باشند، منتظریم.

*ارسال روایت نمایشگاه به خاطر قطع شدن تلفن راوی متوقف شد. برای همین روزهای چهارم و پنجم را با هم روایت می کنم.

پ.ن.1:نوشته شده توسط مهدیه پالیزبان.منتشر شده در سایت یاران صدر و سایت موسسه‏ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر

پ.ن.2:منم روز شنبه رفته بودما!دلتون بسوزه!
پ.ن.3:امام موسی صدر همیشه به گفت‏و‏گو سفارش می‏کردند

پ.ن.4:گزارش تصویری از غرفه‏ی امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب4

پ.ن.5:گزارش تصویری از غرفه‏ی امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب5






برچسب ها : امام موسی صدر  , نمایشگاه  ,

      

موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در این هفته برنامه ای برای حضور افرادمرتبط با امام موسی صدر در غرفه این موسسه در نمایشگاه کتاب ترتیب داده است:

شنبه 18/2/1389                   دکتر صادق طباطبایی           ساعت 17

 دکتر صادق طباطبایی

یکشنبه 19/2/1389               خانم فاطمه صدر عاملی         ساعت 17     

 

دوشنبه 20/2/1389                   گروه یاران صدر                ساعت 16

سه شنبه و چهارشنبه                خانم حورا صدر

آزاداندیشی، محور اساسی منظومه فکری امام موسی صدر است

جمعه 24/2/1389                 مهندس مهدی فیروزان           ساعت 17

نوشته‏ی آدمین در سایت یاران صدر

پ.ن:این حضورها رو از دست ندید!

 






برچسب ها : امام موسی صدر  , نمایشگاه  ,

      

 

امروز داستان­های جالبی شنیدیم. اولین اتفاق جالب را خانمی تعریف کرد که آمد جلوی غرفه و گفت شناختی از امام ندارد و کتاب خواست. امید محرومان را گرفت برای خواندن. گفت من اسم امام را در کتاب دا شنیدم. ماجرا برایم جالب شد؛ گفت در کتاب دا نویسنده می­گوید در خانه بچگی­اش عکس امام موسی صدر همیشه روی دیوار بود و پدرش حساسیت خاصی روی آن داشت. جالب اینجاست که این کتاب را بسیاری خوانده­اند اما تا امروز کسی این نکته را ندیده بود. خیلی تشکر کردم بابت نکته­ای که گفت. به نظرم خوبست بعدا با خانم زهرا حسینی، راوی کتاب صحبتی بکنیم.

برنامه حضور مهمانان غرفه امروز آماده شد و در غرفه زدیم. فردا دکتر طباطبایی مهمان غرفه است و حتما روز  شلوغی خواهد بود. این چند روز بیشتر افراد سراغ کتابی و حرفی از خود امام هستند تا مطلبی درباره اش. متاسفانه نبودن کتاب­های نای و نی و ادیان در خدمت انسان کارمان را خیلی سخت کرده است. الان غیر از کتاب رهیافت­های اقتصادی مجموعه پرتوها و تفسیر قرآن امام هست. از الان دعا می­کنیم سال بعد این دو کتاب چاپ شده باشند! سی دی گفتارها، مثل سال قبل خواهان زیادی دارد. شنیدن صدای خود امام، آنهم فارسی برای همه جذاب و شیرین است. امسال هم افراد زیادی فرم عضویت موسسه را پر می­کنند. آنهایی هم که سال قبل عضو شده­اند می­آیند سوال می­کنند که چرا فقط از یک همایش با خبر شده­اند. می­گویم: همان یک برنامه در تهران برگزار شد. قرار بود امسال برنامه­هایی برگزار شود که هر کدام به دلیلی لغو شد.

بعدازظهر، سارا شریعتی خیلی ناگهانی به غرفه آمد. به عادت سال قبل که غرفه هایمان در یک راهرو بودند، آمده بود سراغ خانم صدر، یا به قول خودش حورا خانم، را بگیرد. همانجا صحبت کردیم تا روزی را از قبل تعیین کنند برای حضور در غرفه. فرزندان دکتر شریعتی به غرفه امام موسبی صدر که می­آیند، برمی­گردند به خاطرات کودکی؛ به روزهایی که پدر نبود، اما امام بود. لحن صدایشان و برق نگاهشان تغییر می­کند وقتی به یاد آقا موسایی می­افتند که میزبانشان بود بعد از دست دادن پدر.

سارا شریعتی چند دقیقه­ای که در غرفه نشست از امام و خاطرات آن روزها گفت.  روبرویش عکس صدرالدین صدر، فرزند امام در همایش سال 81 دانشگاه تهران بود. عکس را که دید، نشناخت. وقتی اسم «صدری» را شنید، کاملا هیجان زده شد. گفت: اصلا فکر نمی کردم صدری باشد. دوباره برگشت به خاطرات آن روزها و سرنوشت دو خانواده. نگاهش بین عکس فرزند امام و خود امام که روی بنر غرفه کار شده می­چرخید. آخر سر گفت: همه بچه­های امام زیبا هستند، اما هیچکدام برق نگاه امام را ندارند. نگاه او چیز دیگری بود.

این حرف­ها، با این احساس، ناخودآگاه آدم را می­برد به 33 سال پیش؛ زمانی­که امام موسی پناه خانواده­ای شد که آن روزها کمتر کسی حتی بهشان تسلیت گفته بود. بچه­هایی که امروز هرکدام برای خود جایگاهی دارند، اما در غرفه امام، همان حس 33 سال پیش برایشان جریان دارد.

نوشته ی مهدیه پالیزبان منتشر شده در سایت یاران صدر

پ.ن.1:خوش به حال مهدیه هر روز توی غرفه ست!

پ.ن.2:ان‏شاءالله امروز عازم نمایشگاهم.

پ.ن.3:این کامنت رو برای این مطلب ارسال کردم:

مهدیه ی عزیزم سلام
ان شائالله امروز انتظار من به پایان می رسه و می تونم شما رو دوباره زیارت کنم! برای این دیدار خیلی هیجان زدم!……
داستان آقا موسای بعد از پدر رو زیاد خوندم.برام جالبه چه طور خیلی از کسانی که برای شریعتی سینه چاک می کنند خبری از بانی مراسم تدفینش و پناه خانواده ش ندارند؟_با عرض شرمندگی خود من هم مدتی از این دسته بودم._…
عالیه که امروز دکتر طباطبایی تشریف میارند.نمی دونم چرا این وسط “من” هول شدم؟…
کتاب دا رو نخوندم.ولی از میزان شهرتش اطلاع دارم.حق با توست.نکته ی جالبیه…..
همه ی فرزندان امام زیبا هستند.من صدای خانم حورا صدر رو نشنیدم.ولی لحن صدای آقای صدرالدین و خانم رباب صدر هم مثل خود امام متینه. البته این طور که من با این خانواده آشنا شدم، آقای صدرالدین شبیه ترین عضو خانواده به امام از نظر چهره هستند…
در ضمن دل هر کی که نای و نی و ادیان در خدمت انسان نداره دلش بسوزه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پ.ن.4:  11584 روز از ربودن امام صدر در لیبی می گذرد!

 

دا و چشمان امام موسی صدر

پ.ن.5:سعید ابوطالب: جای شکرش باقیست.

پ.ن.6:بازدید موسی اسوار از غرفه‏ی امام موسی صدر

پ.ن.7:غلامحسین موسوی: خاطراتم از امام موسی صدر را به زودی بازگو می‏کنم.

پ.ن.8:دکتر سید محمد صادق طباطبایی در جمع دوستداران امام موسی صدر

پ.ن.9:مسئول دفتر جنبش امل در تهران: سرنوشت امام موسی صدر بغضی‏ست در گلوی ما.

پ.ن.10:حضور پژوهشگر ایتالیایی در غرفه‏ی امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب

پ.ن.11:عضو هیئت تحریریه‏ی روزنامه‏ی اطلاعات: فعالیت‏های موسسه‏ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در اینترنت و در حوزه‏ی اطلاع‏رسانی قابل تحسین است.

پ.ن.12:دکتر طباطبایی در غرفه‏ی امام صدر

پ.ن.13:گزارش تصویری از غرفه‏ی امام موسی صدر در نمایشگاه بین‏المللی کتاب تهران (2)

پ.ن.14:گزارش تصریری از غرفه‏ی امام موسی صدر در نمایشگاه بین‏المللی کتاب تهران (3)






برچسب ها : امام موسی صدر  , نمایشگاه  ,

      

 

غرفه هنوز در حال تکمیل است، هرچند هنوز شکل دلخواهمان نشده. قرار است تا فردا برنامه حضور مهمانان اعلام شود. امروز همچنان از روش­ های سنتی ارتباطات برای اطلاع رسانی برنامه ­های غرفه استفاده می­کردیم! البته سیستم بلوتوث غرفه فعال شد: لطفا بلوتوث خود را روشن کنید!

روز دوم کمی شبیه نمایشگاه کتاب بود! باتوجه به جای غرفه موسسه، تعداد بازدیدکننده زیاد بود. آدم های زیادی آمدند و رفتند. خانم صدر هم آمدند و چندساعتی در کنارشان بودیم. همین­که در غرفه هستند و مردم فرزند امام موسی صدر را می­ بینند، وجود امام برایشان ملموس تر می­ شود. اگر کسی از پیگیری­ های انجام شده از ایشان سوال کند، با همان نجابت خانوادگی جواب می ­دهند، اما امثال من با صراحت از کم­کاری ها می­ گوییم. از اینکه انگار توافق نانوشته­ ای وجود دارد برای پیگیری نکردن سرنوشت امام صدر.

روی یکی از پوسترهای موسسه که امروز تمام شد! نوشته بود «رهبر ایرانی شیعیان لبنان». صبح جوانی به این عبارت اعتراض کرد و گفت: مهم نیست امام اهل کجاست. مهم این است که ایشان یه متفکر بود. گفتم: بله. اما مهم است بدانیم هموطنمان بوده. بخصوص از آن جهت که بدانیم پیگیری سرنوشتشان وظیفه دولت ایران بوده است که انجام نشده!

چهره­ های آشنا، از غرفه داران موسسه روایت فتح، که سال قبل همسایه هم بودیم، تا بازدیدکنندگان و دوستان سال قبل امروز زیاد به غرفه آمدند. همین آشنایی­ های کوچک که از برکت وجود امام صدر ایجاد شده شیرین است و امیدبخش. نمایشگاه فرصت خوبی است برای یادآوری اینکه ما تنها نیستیم. هرچند هنوز بسیاری نمی­ دانند امام که بوده است، اما علاقمند و یار صدر هم کم نیست. خیلی از کسانی که از جلوی غرفه رد شدند، حتی کتابی هم نخریدند، درباره سرنوشت امام سوال کردند. برای هیچکس این سرنوشت قابل هضم نیست، چطور برای سیاستمداران اینقدر عادی است، جای سوال دارد.

امروز بسیاری سراغ آثار جدیدی از امام را گرفتند. چند نفری دنبال نرم افزار تصویری یا مجموعه عکسی از امام بودند؛ چیزهایی که کمبودش به­شدت احساس می ­شود. در این شرایط، دی وی دی روایت فتح هم که سال قبل در دقیقه نود به نمایشگاه رسید اشکال فنی دارد و موسسه نتوانست آن را در غرفه ارائه کند!

سال قبل حبیبه جعفریان یکی از مهمانان غرفه بود. امروز چند نفر سراغ کتابی را گرفتند که قرار است او درباره امام بنویسد. این اطلاع و پیگیری برایم جالب بود. یکی دو نفر حتی می­ دانستند قرار بوده کتاب فروردین تمام شود. وقتی سراغ کتاب را گرفتند، همانجا تیتر گزارش امروز را پیدا کردم تا حبیبه جعفریان مطمئن شود عده­ای منتظر روایت او از امام موسی هستند: خانم جعرفیان لطفا زودتر کتاب را تمام کنید.

بعدازظهر آقایی به غرفه آمد که خودش را مسئول میز لبنان در وزارت امور خارجه معرفی کرد. همانطور که داشت کتابی را ورق می­زد، با خنده گفت: تا ما می­ آییم با لیبی ارتباط برقرار کنیم، اعتراض شما بلند می­ شود. لبخند زدم و گفتم: پس اعتراض ­ها به گوش شما می­ رسد؟ گفت: البته! گفتم: خوب است این اعتراض ­ها می ­رسد و هر روز ارتباط بیشتر می­ شود! خندید و گفت: آخرین نامه خانواده خیلی خوب بود. پرسیدم: غیر از اعتراض خانواده، اعتراض بقیه علاقمندان هم به شما می ­رسد؟ گفت: بله. این پیگیری شما خیلی جالب است. گفتم: پس ما همچنان به کارمان ادامه می­دهیم. آرزوی موفقیت کرد، کتابی خرید و رفت.

یکی از نکته­ های جالب امروز این بود که اکثر بازدیدکنندگان غرفه سراغ اندیشه امام را می­ گرفتند و کتاب­ ها و صحبت­ های خودش را می­ خواستند. بین اینهمه فکر و حرف و نظر، اندیشه امام دارد کم کم جای خودش را پیدا می­ کند.

امروز در غرفه میزبان یک دوست عزیز بودم؛ دوستی نادیده، ولی آشنا. آقای محمد حسن مخبر، از علاقمندان امام موسی صدر و دکتر بهشتی که از دوستان فضای مجازی است، اولین دوست فیسبوکی بود که به غرفه آمد و بسیار خوشحالم کرد. اینکه حضور فیزیکی کسی به اندازه حضور مجازیش، و حتی بیشتر، انرژی بخش باشد، بسیار مغتنم است. امیدواریم هم ایشان و هم سایر دوستان مجازی را بیشتر ببینیم.

فردا جمعه است، خودمان را برای یک روز شلوغ، پر از سوال و صحبت آماده کرده­ ایم.

 

نوشته‏ی مهدیه پالیزبان

پ.ن: این مهدیه جان عزیز من جواب‏ها رو توی آستینش داره. واقعا به همت و پشتکارش باید درود فرستاد.






برچسب ها : امام موسی صدر  , نمایشگاه  ,

      

گزارش غرفه – روایت اول

نمایشگاه کتاب، غرفه موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر (حفظه الله): روز اول نمایشگاه روز آزمون و خطاست. امسال، غرفه موسسه کوچکتر از سال قبل شده. جایش هم انتهای سالن است. در عوض عکس­ ها و پوسترهای چاپ شده برای جبران مافات سال قبل بیشتر است. اگر سال قبل به غرفه آمده باشید، امسال هم همان تصویر آشنا را بر دیوار غرفه می­ بینید، با همان شعر: تو را من چشم در راهم.

روز اول را در حالی شروع کردیم که هنوز همه محصولات و تدارکات موسسه برای نمایشگاه امسال نرسیده است. اما صدای امام باز هم در فضای غرفه پخش می ­شود. امروز، روز خلوتی بود. با اینحال باز هم بازدیدکنندگان و حرف­ه ای خواندنی برای نوشتن هست؛ جوانی که دانشجوی دکترا بود به غرفه آمد و سوال کرد برنامه ­ای، جمعی برای بررسی اندیشه امام نیست؟ فعالیت­هایی شبیه موسسات دیگر. گفتم: هنوز باید امام را معرفی کرد تا مردم حداقل بدانند او ایرانی است، نه عرب! بعد از او، مرد میانسالی آمد، بروشور معرفی موسسه را برداشت و بعد از خواندنش گفت: تا الان نمی­دانستم ایشان ایرانی است. فکر می­ کردم برای لبنان است. چقدر عقبیم. احساس کردم خجالت کشید. گفتم: نگفته­ اند که بدانید. یکی دیگر سوال کرد موسسه تور بازدید از لبنان ندارد؟!

از همین روز اول سوال درباره سرنوشت امام، آخرین پیگیری­ها، زنده بودن یا نبودن و اقدامات انجام شده سرازیر شده است. سرنوشت امام و پیگیری نکردن آن برای هرکس که کمترین آشنایی را داشته باشد، سوال است. جوانی سوالش واکنش نشان ندادن مراجع بود و پیشنهاد داد جنبش وبلاگی راه بیفتد برایش عجیب بود کسانی­که امام را دیده­اند، جایگاه و شخصیتش را می­شناسند چرا حرف قاطعی نمی­زنند؟

چهره­های آشنای ناشناس زیادی دیدم؛ کسانی ­که سال قبل به غرفه آمدند و رفتند. نوجوانی با دوستش با عجله ازجلوی غرفه رد می­شد، عکس امام را که دید، ایستاد، یکی از عکس ­های هدیه را برداشت و بوسید و هماهنطور که دور می­ شد به دوستش گفت: من عاشق امامم. چند نفری از سرعت کم سایت موسسه در بروز شدن گله کردند. اکثر آدم­های امروز دنبال نوشته­ های خود امام بودند؛ اندیشه امام صدر تازه دارد بین مردم راه پیدا می­ کند. هرچند امسال دو کتاب نای و نی و ادیان در خدمت انسان را نداریم، اما با مجموعه پرتوها و تفسیرهای قرآن امام سعی می­ کنیم تا حدی جبران کنیم. برای تکمیل تر شدن کار هم قرار است روزهای آینده چند سخنرانی مهم امام را بصورت بروشور آماده کنیم.

هنوز روزشمار اسارت امام موسی صدر و چند کار دیگر آماده نشده است، اما از فردا سیستم بلوتوث فعال می­ شود؛ منتظر چند فایل باشید. برای روز اول غرفه عکس نداریم؛ آنقدر درگیر تکمیل غرفه و بهتر شدنش بودیم که یادمان رفت عکس بیندازیم!

با همه اینها غرفه­ ای کوچک در انتهای سالن نمایشگاه اگر مردم بخواهند، پررونق می ­شود. منتظر حضور گرمتان هستیم. در غرفه امام موسی صدر برای همه آدم ­ها جا هست.

 

نوشته‏ی دوست بسیار عزیزم مهدیه پالیزبان

پ.ن1:برام خیلی راحت نیست که این روزا توی خونه و دانشگاه باشم و توصیف چند خطی اتفاقات روزانه‏ی نمایشگاه رو بخونم. ولی ان‏شاءالله خیلی زود دوستانم رو ملاقات می‏کنم! برای این مطلب که در سایت یاران صدر منتشر شده این پیام رو گذاشتم:

سلااااااااااااااااااااااااام
مطمئنم خودت بهتر از هر کسی می دونی چه قدر دلم می خواد تمام این لحظات رو در غرفه باشم.اما متاسفانه ایام امتحاناته.البته خیلی غصه نمی خورم چون تاریخ ثابت کرده امتحان هرگز توان مقابله با من برای رسیدن به آرزوهام رو نداره! شنبه امتحان مهمی دارم.ولی بعد از امتحان دیگه دانشگاه تعطیل میشه تا پنج شنبه!!!
بروشورها رو ندیدم.فقط اونی رو دیدم که توی سایت موسسه هست.ولی ایده ی عالی ایه.چون خرید نکردن بازدیدکنندگان نباید مانع از شناسایی امام بشه.
جنبش وبلاگی رو هستم.
امیدوارم همون طور که من این افتخار رو داشتم تا سال قبل با وبلاگ یاران صدر _و بعد از اون با وبلاگهای بچه ها_آشنا بشم،این وبلاگ و سایت ها به سایر بازدیدکنندگان هم معرفی بشه.این طوری شاید یه ذره دیر به دیر آپ شدن سایت موسسه هم جبران بشه. و مطمئنا باعث وحدت بیشتر همه ی دوستداران امام میشه.و ان شاءالله روند پیگیری سرنوشت امام و شناسایی ایشون به مردم رو سرعت ببخشه.
یه چیز دیگه.شاید یادت باشه که من سال گذشته فقط کتاب های نای و نی و ادیان در خدمت انسان رو _با راهنمایی شما عزیز_ خریدم.از این که امسال این کتابها رو نداریم متاسفم. ولی دل هر کی که نداره بسوزه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پ.ن.2:مطالب سایت موسسه و یاران صدر رو از دست ندید.سایت موسسه صفحات ویژه‏ای رو برای نمایشگاه اختصاص داده که سعی می‏کنم بی‏خبرتون نذارم.

پ.ن.3:اولین جمله‏ای که توی سایت موسسه جلب توجه می‏کنه اینه:

11570 روز از ربودن امام صدر در لیبی می گذرد...

پ.ن.4:گزارش تصویری از غرفه ی امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب(1)

پ.ن.5:آثار امام صدر در بازار جهانی کتاب عربی در نمایشگاه کتاب

پ.ن.6:چرا برای آزادی امام کاری نمی‌کنند؟






برچسب ها : امام موسی صدر  , نمایشگاه  ,

      
<      1   2   3   4      >