بعد از رفتن دو یار عزیز صدر، من هر مطلبی که از امام درمورد مرگ میخونم زیرش خط میکشم و می نویسم شیماء. امروز برای کاری کتاب برای زندگی رو باز کردم. دیدم چند جای کتاب خط کشیدم و نوشتم شیماء، از جمله صفحه ی 156 تفسیر سوره ی عصر :
"آدمی با خدا جاویدان است، از اوست و به سوی او بازمی گردد و همیشگی است. مرگ، تنها مرحله ای از مراحل زندگی اوست. انسان با مرگ از مرحله ای به مرحله ی وسیع تر و بزرگ تری می رود. در حالی که انسان بی ایمان، مرگ را پایان کار احساس می کند، زیرا با مرگ تمام می شود. انسان با ایمان احساس می کند با خدا پیوند دارد و ملکوت آسمان ها و زمین در اختیار خداوند است، پس احساس نیرومندی و اتصال به سرچشمه ی قدرت می کند. انسان بی ایمان احساس تنهایی میکند، زیرا چیزی نیست که بدان تکیه کند و کسی نیست تا از او حمایت کند، او بریده از همه جاست. مومن با خدا در پیوند است، خداوندی که همه چیز را در اختیار دارد؛ جاودانگی و قدرت را، در حالی که انسان بی ایمان احساس جدایی و کوتاهی عمر و سستی می کند. از سوی دیگر، انسان بی یمان، غزیب و بیگانه است، اما انسان باایمان چنین نیست. اما چرا بی ایمان غریب است؟ انسان مومن خود و دیگر آدمیان و همه ی هستی را معلول های یک خالق می داند. پس او نیز جزئی از موکب هستی است، جزئی از مخلوقات خداوند واحد ست. این خداوند است که او و دیگران و خورشید و ماه و ستارگان را آفریده است. آفریدن همه ی هستی از یک منبع و برای یک هدف این احساس را به من می دهد که با همه ی هستی هماهنگ و یکی ام و در این جهان غریب نیستم، بلکه هماهنگ با همه ی هستی و جهان هستم."
پ.ن: همین مطلب در سایت یاران امام موسی صدر (حفظه الله)
برچسب ها : امام موسی صدر , دل نوشت , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد ,