سایت یاران صدر، 1389/2/20

روزهای چهارم و پنجم نمایشگاه برای غرفه موسسه روزهای شلوغ و پر رفت و آمدی بود. در این دو روز دو مهمان از یک خانواده داشتیم: دکتر طباطبایی روز شنبه و خانم صدر عاملی همسرشان، روز یکشنبه مهمان غرفه بودند. شنبه بعدازظهر خانم صدر به غرفه آمد. برای برنامه بعداز ظهر کمی فضای غرفه را بازتر کردیم. حین کار سعید ابوطالب -نماینده مجلس در دوره هفتم و عضو کمیته پیگیری سرنوشت امام در مجلس- به غرفه آمد . مانند دفعه قبل که در مشهد دیده بودمش، خندان بود. گفت: غرفه جای خوبی است. گفتم: آقای ابوطالب غرفه ? متری آن هم انتهای سالن برای امام صدر خوب است؟ خندید و گفت: انشاالله درست می شود. چند جوان درباره اخبار روز از او سوال کردند و مشغول جواب دادن به آنها شد.
بعدازظهر، قبل از آمدن دکتر طباطبایی چند نفر از دوستان مجازی مان به غرفه آمدند و برای اولین بار همدیگر را دیدم . دکتر که آمد، چند دقیقه اول غرفه آرام بود، اما بعد چنان ازدحامی شد که مجبور شدیم بیرون غرفه بایستیم و دو نفر از دوستان موسسه برای جواب دادن به مراجعه کنندگان در غرفه ماندند. آدم های مختلفی سراغ دکتر طباطبایی رفتند؛ از جوانان علاقمند امام تا مدرس دانشگاه . از امام و چمران تا مسائل روز را سوال کردند و صحبت کردند. آنقدر گفتگوها طولانی شد که دکتر طباطبایی تا آخر وقت در غرفه ماند. در این بین مهمان عزیز دیگری هم بی خبر از راه رسید: عادل عون یا همان ابویاسر- نماینده جنبش امل در ایران- به همراه صلاح فحص معاونش به غرفه آمدند. کسانی که در غرفه بودند، وقتی می شنیدند ابویاسر از دوران آموزش چریکی در مصر تا لبنان همراه چمران بوده است، مشتاق دیدنش می شدند. متاسفانه ابویاسر فارسی نمی داند، ما هم عربی نمی دانیم و الا بیشتر از این می شد از حضورش و خاطراتش استفاده کرد.
شنبه هم مراجعه کنندگان بیشتر سراغ مطالبی از خود امام و عکس هایش را می گرفتند و مثل همیشه از سرنوشت او و اقدامات انجام شده ایران می پرسیدند. جواب همه سوالات منفی بود!
یکشنبه صبح روز خلوتی بود. اما بعدازظهر نزدیک آمدن خانم صدر عاملی غرفه خیلی شلوغ شد. خانم صدر عاملی کارگاه های گفتگو را در ایران راه اندازی کرده است. مراجعه کنندگان هم از او درباره فعالیت ها و خاطراتش از امام سوال می کردند. یکی از وبلاگ نویسان مصاحبه کوتاهی با او انجام داد. غیر از آن، خانم صدر عاملی از آخرین خاطرات خود از دایی اش گفت؛ وقتی امام صدر چند هفته قبل از ربوده شدن به آلمان رفته بود و با هم سوره یوسف را می خواندند. خانم صدر عاملی برای ما یادآور نوشته ایست که در همشهری جوان دو سال قبل چاپ شد و در آن از دایی اش گفته بود.
از امروز که فعال شدن سیستم ارسال فایل های صوتی از امام و نرم افزار زندگینامه را اعلام کرده ایم، افراد زیادی فایل ها را خواستند. قاب عکس های امام هم امروز بیشتر از روزهای قبل مورد توجه قرار گرفت.
فردا نوبت یاران صدر است که مهمان غرفه باشند، منتظریم.

*ارسال روایت نمایشگاه به خاطر قطع شدن تلفن راوی متوقف شد. برای همین روزهای چهارم و پنجم را با هم روایت می کنم.

سایت یاران صدر، 1389/2/20

روزهای چهارم و پنجم نمایشگاه برای غرفه موسسه روزهای شلوغ و پر رفت و آمدی بود. در این دو روز دو مهمان از یک خانواده داشتیم: دکتر طباطبایی روز شنبه و خانم صدر عاملی همسرشان، روز یکشنبه مهمان غرفه بودند. شنبه بعدازظهر خانم صدر به غرفه آمد. برای برنامه بعداز ظهر کمی فضای غرفه را بازتر کردیم. حین کار سعید ابوطالب -نماینده مجلس در دوره هفتم و عضو کمیته پیگیری سرنوشت امام در مجلس- به غرفه آمد . مانند دفعه قبل که در مشهد دیده بودمش، خندان بود. گفت: غرفه جای خوبی است. گفتم: آقای ابوطالب غرفه ? متری آن هم انتهای سالن برای امام صدر خوب است؟ خندید و گفت: انشاالله درست می شود. چند جوان درباره اخبار روز از او سوال کردند و مشغول جواب دادن به آنها شد.
بعدازظهر، قبل از آمدن دکتر طباطبایی چند نفر از دوستان مجازی مان به غرفه آمدند و برای اولین بار همدیگر را دیدم . دکتر که آمد، چند دقیقه اول غرفه آرام بود، اما بعد چنان ازدحامی شد که مجبور شدیم بیرون غرفه بایستیم و دو نفر از دوستان موسسه برای جواب دادن به مراجعه کنندگان در غرفه ماندند. آدم های مختلفی سراغ دکتر طباطبایی رفتند؛ از جوانان علاقمند امام تا مدرس دانشگاه . از امام و چمران تا مسائل روز را سوال کردند و صحبت کردند. آنقدر گفتگوها طولانی شد که دکتر طباطبایی تا آخر وقت در غرفه ماند. در این بین مهمان عزیز دیگری هم بی خبر از راه رسید: عادل عون یا همان ابویاسر- نماینده جنبش امل در ایران- به همراه صلاح فحص معاونش به غرفه آمدند. کسانی که در غرفه بودند، وقتی می شنیدند ابویاسر از دوران آموزش چریکی در مصر تا لبنان همراه چمران بوده است، مشتاق دیدنش می شدند. متاسفانه ابویاسر فارسی نمی داند، ما هم عربی نمی دانیم و الا بیشتر از این می شد از حضورش و خاطراتش استفاده کرد.
شنبه هم مراجعه کنندگان بیشتر سراغ مطالبی از خود امام و عکس هایش را می گرفتند و مثل همیشه از سرنوشت او و اقدامات انجام شده ایران می پرسیدند. جواب همه سوالات منفی بود!
یکشنبه صبح روز خلوتی بود. اما بعدازظهر نزدیک آمدن خانم صدر عاملی غرفه خیلی شلوغ شد. خانم صدر عاملی کارگاه های گفتگو را در ایران راه اندازی کرده است. مراجعه کنندگان هم از او درباره فعالیت ها و خاطراتش از امام سوال می کردند. یکی از وبلاگ نویسان مصاحبه کوتاهی با او انجام داد. غیر از آن، خانم صدر عاملی از آخرین خاطرات خود از دایی اش گفت؛ وقتی امام صدر چند هفته قبل از ربوده شدن به آلمان رفته بود و با هم سوره یوسف را می خواندند. خانم صدر عاملی برای ما یادآور نوشته ایست که در همشهری جوان دو سال قبل چاپ شد و در آن از دایی اش گفته بود.
از امروز که فعال شدن سیستم ارسال فایل های صوتی از امام و نرم افزار زندگینامه را اعلام کرده ایم، افراد زیادی فایل ها را خواستند. قاب عکس های امام هم امروز بیشتر از روزهای قبل مورد توجه قرار گرفت.
فردا نوبت یاران صدر است که مهمان غرفه باشند، منتظریم.

*ارسال روایت نمایشگاه به خاطر قطع شدن تلفن راوی متوقف شد. برای همین روزهای چهارم و پنجم را با هم روایت می کنم.

پ.ن.1:نوشته شده توسط مهدیه پالیزبان.منتشر شده در سایت یاران صدر و سایت موسسه‏ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر

پ.ن.2:منم روز شنبه رفته بودما!دلتون بسوزه!
پ.ن.3:امام موسی صدر همیشه به گفت‏و‏گو سفارش می‏کردند

پ.ن.4:گزارش تصویری از غرفه‏ی امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب4

پ.ن.5:گزارش تصویری از غرفه‏ی امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب5






برچسب ها : امام موسی صدر  , نمایشگاه  ,