کتاب مسیرة الامام السید موسی الصدر، ج 11، ص 245ـ251
عنوان اصلی: مناسبات شهر رجب و زیارة الإمام الحسین(ع) مترجم: احمد ناظم
|
-------------------------------------------------------
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین والصلا› والسلام علی سیدنا محمد وعلی آله الطیبین الطاهرین. این روزها مصادف است با اوایل ماه رجب. این ماه از ماههای مبارک است و به تعبیر خودمان این ماه موسم و فصل رحمت خدا و موسم عبادت است. روز سهشنبه، طبق اطلاعات بنده ـتا الآنـ و طبق محاسبات شرعی، اولین روز ماه رجب بود. کسی از برادران هلال ماه را شب دوشنبه، یعنی یکشنبه شب دیده؟ کسی موفق به رؤیت هلال شده؟ در صورتی که نتوانیم هلال را رؤیت کنیم، همانطور که میدانید، بر اساس دستورهای شرعی، باید ماه قبلی را سی روز حساب کنیم و بنابراین، روز سهشنبه اول ماه است. اما در فضیلت و عظمت این ماه سخن بسیار است. از قدیم این ماه موسم عمره به شمار میرفته. همانطور که میدانید، عمره از زمان حضرت ابراهیم(ع) که پایهگذار حج بود و مناسک آن را بر شمرد و مردم را به سوی حج دعوت کرد، وجود داشت. حج در دو موسم انجام میگیرد؛ یکی برای حج و عمره و دیگری برای عمره. همانطور که میدانید و مشرف شدهاید و یا إنشاءالله مشرّف خواهید شد، موسم حج اول ماه ذیالحجه است. از آنجایی که موسم حج موسم بسیار باعظمتی بود، مردم از سراسر جزیرة عرب به قصد حج به مکه میرفتند، ولی در آن زمان جنگها و نزاعهای قبیلهای امنیت و آرامش را از عربستان سلب کرده بود، لذا قبایل توافق کردند که سه ماه در سال را حرام اعلام کنند: ذیالحجه که ایام حج بود، یک ماه قبل از آن و یک ماه بعد از آن. بدین ترتیب سه ماهِ ذیالقعده، یعنی ماهی که در آن به احترام حُجاج و زوار خانة خدا از جنگ و خونریزی دست میکشیدند و ذیالحجه، که ایام برگزاری مراسم حج بود و محرم الحرام که وقت بازگشتن حجاج به وطنهایشان بود، حرام اعلام شد. حرمت ماه رجب را هم که موسم عمره بود، نگهداشتند و آن را نیز حرام اعلام کردند؛ در این چهار ماه جنگ و خونریزی را ممنوع کردند. اسلام هم این روش را پسندید و تعداد ماهها را نزد خداوند دوازده و چهار ماه از آنها را حرام اعلام کرد.
|
|
|
بنابراین، ماه رجب پیش از اسلام و از زمان حضرت ابراهیم(ع) فصل عبادت بود و اسلام هم بر احترام و توجه به آن تأکید کرد، به ویژه اینکه در این ماه، مناسبات دینی زیادی وجود دارد. سیزدهم رجب مصادف است با ولادت امیرمؤمنان(ع). شکی نیست که ولادت امام(ع) با توجه به جایگاه آن حضرت و اهمیت او در حمایت از اسلام و پیامبر(ص)، تأثیر بسزایی در عظمت یافتن این ماه نزد خداوند دارد. مناسبت دوم اتفاقی است که در اینجا به اسرا و معراج معروف است. «اسرا» یعنی سیر دادن. همانطور که میدانید، طبق تصریح قرآن خداوند پیامبر(ص) را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی برد. معراج هم یعنی عروج کردن به آسمان. کدام آسمان؟ البته منظور این افق و آسمانی نیست که بالای سر خود میبینیم؛ بلکه منظور مقام بلند و جایگاه رفیع است.
|
|
شکی نیست که سیر پیامبر(ص) از مکه تا قدس و از قدس به جاهای دیگری که برای ما معلوم نیست، سیر جسمی بود و هدف از آن این بود که خداوند آیات خود را به او نشان دهد. معراج هم اثر زیادی در زندگی پیامبر و در گسترش معرفت او داشت، برای اینکه در این شب چیزهایی از آیات خدا دید که از پیش ندیده بود. اگر توانستیم، انشاءالله بعداً در این باره از جنبة علمی و عقیدتی بحث خواهیم کرد. مناسبت سومی که برای ما اهمیت دارد، 27 رجب است، یعنی مبعث نبی اکرم(ص). ما معتقدیم که اولین روزی که پیامبر(ص) به پیامبری برگزیده شد، 27 رجب بود. در خصوص جزئیات این مناسبت، در آینده باید بحثی بکنیم.
|
|
این مناسبات (اسرا و معراج و مبعث) بسیار باعظمت هستند و باید آنها را دائماً و بهویژه در این روزها زنده نگه داریم؛ روزهایی که در آنها احساس درد و اندوه و کوتاهی میکنیم، چرا که اسرا از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی بوده، ولی امروز از مسجد الاقصی خبری نیست؛ تبدیل شده به مرکز فساد و فحشا و انحراف و خرابکاری و توطئه. اینها همه باید ما را به حرکت و جنب و جوش وادار کند و عزممان را در زدودن این لکة ننگ از زندگی خودمان و از زندگی این نسل جزم کند. این شهر مقدس از صدها سال پیش در دست گذشتگان ما بوده؛ همانهایی که ما آنها را عقبمانده و بیسواد و بیچیز میدانیم. آنها زندگی سخت و دشواری داشتند، ولی توانستند قدس را حفظ کنند و آن را امروز به دست ما و نسل ما برسانند. امروز مسئولیت این کار بر عهدة ماست و از خداوند میخواهیم که ما را موفق بدارد تا وظیفة خودمان را در این زمینه انجام دهیم. به این مناسبت (مبعث) حتماً جشن بزرگی برپا خواهیم کرد، بلکه با یاری خدا بتوانیم این روز را احیا و از برکات فراوان آن استفاده کنیم. مناسبت دیگری که در این ماه پیشرو داریم، پانزدهم رجب است که روز زیارتی امام حسین(ع) است. از جمله مهمترین روزهای زیارتی امام حسین(ع) یکی اول رجب است و دیگری پانزدهم آن. نمیخواهم به سادگی از این مناسبت رد شوم. زیارت امام حسین(ع) با پانزدهم رجب چه تناسبی دارد و چرا این روز، روز مخصوص زیارتی آن حضرت قرار داده شده است؟ آنچه از این تقارن به ذهن بنده میآید و شاید درست هم هست، این است که اگر در مورد روزهای زیارتی امام حسین(ع) بررسیای بکنیم، میبینیم که روز عرفه هم از روزهای زیارتی آن حضرت است و ثواب فراوانی دارد. میدانیم که روز عرفه روزی است که حج با آن شروع میشود، یعنی بعد از اتمام عمره حاجیها به عرفات میروند و حج با آن شروع میشود. حاجی لباس احرام میپوشد و آمادة حج میشود، ولی اولین کاری که باید انجام دهد، حتی قبل از نماز، این است که از ظهر تا غروب در عرفات بماند. این اولین عمل و اولین منسک از مناسک حج است. در این روز، زیارت امام حسین(ع) استحباب دارد و تأکید ویژهای بر آن شده است. چه تناسبی بین این دو وجود دارد؟
|
در ایام حج، یعنی در ماه ذیالحجه که مناسک حج شروع میشود، زیارت امام حسین(ع) مستحب است. در ایام مناسک عمره که از اول رجب شروع میشود و در نیمه رجب به اوج خودش میرسد، باز زیارت امام حسین(ع) مستحب است. این مسئله سرّ و علتی دارد و باید آن را پیدا کنیم و بفهمیم. علت آن ارتباط عمیقی است که بین امام حسین(ع) و حج وجود دارد. این ارتباط از چند لحاظ مورد توجه است: اولاً، میدانید که امام حسین(ع) از ماه شعبان تا هفتم ذیالحجه و هشتم آن، که یوم الترویه است، در مکه بود و در یوم الترویه که هشتم ذیالحجه است و همة حاجیها در مکه جمع میشوند، از مکه خارج شد. چرا؟ علت آن معلوم است. اولاً خود حضرت فرمود که یزید گروه مسلحی را به مکه فرستاده بود. اینها شمشیرهای خود را زیر لباس احرامشان مخفی کرده بودند و مأموریت قتل یا ترور حضرت را در حرم شریف بر عهده داشتند. ولی امام(ع) از ریخته شدن خونش در حرم شریف، هر چند مسبب آن یزید باشد، ابا داشت و نمیخواست حرمت کعبه با کشته شدنش در آنجا شکسته شود.
|
|
|
مادام که میتوانست با خارج شدن از مکه از بروز این مشکل (ریخته شدن خون در کعبه) در میان مسلمانان جلوگیری کند، چنین کرد و از مسجد الحرام خارج شد تا هتک حرمت کعبه در آینده سنت نشود و روش حاکمان و ظالمان نگردد؛ برای اینکه وقتی پسر دختر پیامبر(ص) در کعبه کشته میشود، افراد عادی، دیگر جای خود دارند. البته اشخاص دیگری بودند که در کعبه کشته شدند، مثل عبد الله بن زبیر، ولی بین مقام امام حسین(ع) و شخصیت عبد الله بن زبیر تفاوت زیادی بود، بهویژه اینکه اهداف و روش اعتراض و شیوة مبارزة هر یک با دیگری متفاوت بود. امام حسین(ع) با اینکه اولاً پسر دختر رسول خدا(ص) بود و ثانیاً امام و راهنمای امت و راوی احادیث رسول خدا بود، سعی کرد از هتک حرمت کعبه جلوگیری کند؛ ولی کشته شدن عبد الله بن زبیر در کعبه هر چند بیحرمتی به آن بود، ولی تبدیل به روش و سنت نمیشد. هیچ کس به سبب کشته شدن عبد الله بن زبیر، آدم کشی در کعبه را سنت نمیکرد. اما امام حسین(ع) برای حفظ مقام و احترام کعبه از آن خارج شد.
|
|
ثانیاً، همانطور که میدانیم، امام حسین(ع) با انقلاب و اعتراض و شهادت خود، اسلام را حفظ کرد. اسلام اموی که آنان میخواستند، اسلام نبود، بلکه وسیلهای بود برای حکومت بر مردم، و الّا میان یزید که به اسم اسلام و پیامبر حکومت میکرد و دیگر حاکمان ظالم فرقی وجود نداشت. امویان اهل نماز که نبودند، به طور دسته جمعی شرابخواری میکردند، خون بیگناهان را میریختند و به نوامیس مردم تعرض میکردند. آیا فرقی بین یزید و دیگر حاکمان کافر و غیر مسلمان میبینید؟ پس اسلامی که یزید به کمک آن به کرسی خلافت تکیه زد، اسلام صوری است؛ پوستة اسلام است؛ اسلامی است که یزید برای بهقدرت رسیدن بر آن سوار شد و از آن سوءاستفاده کرد.
|
|
این چه اسلامی است که دستمایة حکومت عدهای قرار میگیرد؟! مسلم است که این اسلامِ ظاهری است؛ اسلامی که مردم را از شهادت دروغ باز نمیدارد و از هتک نوامیس مردم و هتک حرمت خانة خدا و مباح کردن جان و مال و ناموس مردم مدینه به مدت سه روز و کشتار دهها و صدها تن از مردم به دست خلیفه جلوگیری نمیکند. این اسلام نیست. این تنها ظاهر اسلام است. اگر ما هم از اسلام دم بزنیم و عمل نکنیم، اسلام ما اسلام صوری است، فقط اسم اسلام است و اگر تعبیر درستی باشد، بتِ اسلام است. بنابراین، اسلامی که یزید داشت، اسلام نبود و اگر حسین بن علی(ع) در مقابل انحطاطی که بعد از پیامبر(ص) شروع شد و تا زمان یزید ادامه داشت، سکوت میکرد، این انحطاط رفتهرفته بیشتر میشد و دیگر اثری از آن باقی نمیماند. حتی اسم اسلام هم از بین میرفت. اما امام حسین(ع)، همانطور که بارها و بارها گفتهایم، با شهادت خود افکار عمومی مسلمانان را بیدار کرد و آنان را به حرکت درآورد و در قلبها و رگهایشان خونی تازه و سرشار از اخلاص و ایمان و عاطفه تزریق کرد. و بدین ترتیب بعد از شهادتش، انقلابها و قیامهایی شکل گرفت و مشکلاتی بر سر راه بنی امیه به وجود آمد تا بالاخره اساس حکومت آنان و اسلامشان به کلی برچیده شد.
|
پس امام حسین(ع) با شهادت خود اسلام را زنده کرد و به همین سبب است که پیامبر(ص) میفرماید: «حسینٌ مِنّی وَأنا مِن حُسَین.» (حسین از من است و من از حسین هستم.) چرا میفرماید من از حسینم؟ برای اینکه اسلام از حسین است و در نتیجة شهادت او اسلام دوباره متولد شد. و به همین سبب به امام حسین(ع) میگوییم: «ثار الله»، یعنی خدا خودش خونبهای حسین است. شهادت امام(ع)، اسلام را از خطر نابودی نجات داد و درخت رو به خشکی نهادة آن را آبیاری کرد. در روایات آمده که کعبه قلب اسلام است: «لایَزالُ هذا الدّینُ قائِماً مادامَتِ الکَعبـَ‹.» (تا کعبه باقی است، این دین هم باقی است.) کعبه قلب اسلام و نشانة اسلام است و اسلام تا وقتی باقی است که کعبه مورد احترام و محل طواف مسلمانان باشد.امام حسین(ع) با شهادت خودش کعبه و اسلام را دوباره زنده کرد و این قلب را از ایستادن باز داشت و لبریز از خون و حرکت کرد.
|
|
|
پس بین امام حسین(ع) و حج رابطهای هست. امام حج یزید را ترک کرد تا در کربلا با خونش حج کند. کسانی که قصد ترور امام را داشتند، در زیر لباسهایشان اسلحه حمل میکردند و در حین حرکت میان صفا و مروه و طواف کعبه، به دنبال فرصتی بودند تا امام را به قتل برسانند، ولی امام این حج صوری و یزیدی را رها کرد تا حج حسینی به جای آورد؛ کشته شد تا حج حقیقی حفظ شود. پس رابطهای بین کعبه و امام حسین(ع) وجود دارد و به همین سبب هر زمانی که موسم حج و عمره است، ایام زیارتی امام حسین(ع) هم هست. برای اینکه او بود که این سنت و مناسک را حفظ کرد و حیات را دوباره به اسلام و کعبه بازگرداند. این مناسبت، یعنی زیارت امام حسین(ع)، که گفتیم در اول و پانزدهم رجب مستحب است، به این سبب است که تأکید میکند اسلام صوری اسلام یزیدی است و اسلام واقعی اسلامی است که حج آن موجب وحدت مسلمانان و نمازش مانع از فحشا و منکر و روزهاش سپر آتش است؛ همانطور که در خطبة حضرت زهرا(س) خواندهایم. اسلامی که حسین(ع) جلودار آن است، اسلام حقیقی است. یزید به دنبال اسلام واقعی نیست، بلکه اسلام ظاهری را میخواهد تا بر مردم حکومت کند. اسلام هرگز با ذلت و حقارت و تسلیم در برابر مشکلات و ناامیدی از پیروزی و احساس ضعف در مقابل دشمن، جمع نمیشود، هرچند این دشمن، یزید و بزرگتر از یزید باشد. اسلام واقعی اسلام حسین است و به همین سبب، زیارت با معرفت امام حسین(ع) برای حسینیها بالاتر از هزاران حجی است که یزیدیها به جا میآورند. این معنای آن است که میگویند زیارت امام حسین(ع) بالاتر از حج و عرفه است، و الا همة عزت و شرف او از اسلام است و امکان ندارد بالاتر از حج و اسلام باشد، زیرا همة عظمت او از اسلام و از حج است. بله، هزاران حج صوری با زیارت امام حسین(ع) برابری نمیکند، چون حج واقعی و اسلام حقیقی به دست او سیراب شد و رشد کرد و حیات خود را دوباره پیدا کرد. ماه رجب ماه با برکت و زمان این اعمال (زیارت امام حسین(ع) و عمره و...) است و شکی نیست که زنده نگه داشتن این ماه، بازگشتی است به سوی خدا. باید در این ایام توجه داشته و هوشیار باشیم و از آن برای زندگی ظاهری و یزیدیمان درس بگیریم. این شعارها و این روزهها در این ماه، ما را برای درک واقعی این معانی آماده میکند و از این ماه موسمی عظیم و مناسبتی برای بازگشت به سوی خداوند میسازد. در حدیث شریفی آمده که در روز قیامت ندا میدهند: «أین الرجبیون؟» یعنی کجایند کسانی که ماه رجب را محترم شمردند و روزههایش را روزه گرفتند و مناسبتهای آن را همراه با درک و شعور برپا کردند و از آن برای زندگی سعادتمندانه و اسلامی و پاک و عزتمندانه و حسینگونه توشة کافی برگرفتند؟ اعمال زیادی در این ماه وارد شده است که امیدواریم توفیق انجام دادن آنها را پیدا کنیم. برادران من! این گرفتاری و بحرانی که در این ماههای مبارک، گریبان ما را گرفته، نتیجة کنار گذاشتن اسلام در عرصههای مختلف زندگی است؛ یعنی اسلام در هیچ یک از شئون زندگیمان وارد نشده است. اینطور نیست که فقط احکام اسلامی به طور کلی در جوامع ما فراموش شده، اینطور نیست که فقط امر به معروف و نهی از منکر دچار تغییر و تحریف شده است، بلکه شعایر دینی هم کمکم از بین میروند و فراموش میشوند. روز جمعه تبدیل شده به روز یکشنبه و آن را آنطور که باید گرامی نمیداریم. ما میتوانیم روز جمعه را مثل اهالی خوب این شهر با تعطیل کردن آن و بستن مغازهها زنده کنیم. این آیین بزرگی است که باید آن را حفظ کنیم، حداقل چیزهایی را که از این شعایر باقی مانده است، باید در این ماههای قمری زنده کنیم. باید کمکم به فرزندانمان یاد بدهیم که چه وقت ماه رجب است و چه وقت ماه شعبان. چه بسا این را هم ندانند. باید این شعایر را که درون خودشان معانی بلندی دارند، زنده کنیم. یعنی امروز قرآن کریم، فقط این ورق و جلد نیست، بلکه درون این ورق و جلد، معانی بلندی هست و اگر از این قرآن نگهداری کنیم، امید هست که در مسیر آن قرار بگیریم. ماه رجب و شعبان هم دقیقاً همینطور است. باید در مورد این دو ماه و مناسبتهای آن دو به فرزندانمان تعلیم بدهیم. خیلی از آنها دوازده امام را نمیشناسند و اسامی پیامبران را نمیدانند و با این جور مسائل بیگانهاند. من وقتی با شما صحبت میکنم، مخاطبان خودم را مؤمن فرض میکنم و فرزندانتان هم انشاءالله با اسامی ائمه و اصول و فروع دین آشنا هستند. حتی بعضی از شما با شعایر دینی هم آشنایید؛ روز جمعه را با پوشیدن لباس پاکیزه زنده نگه میدارید و آن را عید میگیرید و شادی میکنید؛ در نماز جماعت حاضر میشوید و در این مناسبتها حضور چشمگیر دارید. در ماه رجب باید فرزندانمان این چیزها را از رفتار و اخلاق و تهذیب و نماز و روزة ما یاد بگیرند. شکی نیست که کسی که این ماه را زنده نگه میدارد، در واقع شعایر خدا را بزرگ میشمارد و بزرگ داشتن شعایر خدا از نشانههای تقوای واقعی است. از خداوند میخواهیم که ما را بر بزرگ داشتن این ماه مبارک، که طبق برخی از احادیث شریف، ماه امیرمؤمنان(ع) است، موفق بدارد. به هر حال ماه مبارکی است و همانطور که گفتم، در آن روزها و مناسبتهای زیادی هست. احیا کردن این ماه و نماز و دعا از بهترین اعمال است. یکی از بهترین اعمال، این دعایی است که شنیدهاید و بعد از نماز خوانده میشود. این دعا از بهترین ادعیه و از پرمعناترینِ آنهاست. دوباره این دعا را با توجه بخوانیم: «أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ. یا مَن أرجوهُ لِکُلِّ خَیرٍ؛ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کُلِّ شَرٍّ؛ یا مَن یُعطِی الکَثیرَ بِالقَلیلِ؛ یا مَن یُعطی مَن سَألَهُ؛ یا مَن یُعطی مَن لَم یَسألهُ؛ وَمَن لَم یَعرِفهُ تَحَنُّناً مِنهُ وَرَحمَـ‹ً؛ أعطِنی بِمَسألَتی إیّاکَ جَمیعَ خَیرِ الدُّنیا وَجَمیعَ خَیرِ الآخِرَ›ِ. وَاصرِف عَنّی بِمَسألَتی إیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنیا وَشَرِّ الآخِرَ›ِ. فَإنَّهُ غَیرُ مَنقوصٍ ما أعطَیتَ. وَزِدنی مِن فَضلِکَ یا کَریمُ یا ذَالجَلالِ وَالإکرامِ یا ذَالنَّعماءِ وَالجودِ یا ذَالمَنِّ وَالطَّولِ حَرِّم شَیبَتی عَلی النّارِ.» (به خدا پناه میبرم از شر شیطان رانده شده. به نام خدای بخشایندة مهربان. ای کسی که در هر امر خیری به تو امید دارم؛ و در امان هستم از هر نوع شر و بدیِ ناشی از خشم و غضب او؛ ای آن که در مقابل اعمال اندک و ناچیز ما پاداش بسیار عطا میکنی؛ ای کسی که به هر نیازمند و محتاجی عطا میکنی؛ ای که عطا میکنی به کسی که تو را نمیخواند و از تو چیزی نمیخواهد و تو را نمیشناسد که صاحب عطوفت و رحمت هستی؛ عطا کن به من در مقابل خواهش و خواستهام همة خیر دنیا و همة خیر آخرت را. و دور کن از من بنا بر خواسته و خواهشم جمیع شر و بدی دنیا و شر و بدی آخرت را. زیرا هر چقدر عطا کنی، (از خزانة فضل و کرامت) کاسته نمیشود. و بیفزا بر من از فضل و بخشش، ای صاحب نعمتها و جود و بخشش، ای کسی که بر ما منت میگذاری و ای بلندمرتبة سخاوتمند، آتش جهنم را بر موی سفید من حرام گردان.) والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته
|