چهار سوال از جلال‌الدین فارسی در باره چگونگی اختفاء امام صدر / اسرار ربایش / پایگاه فرهنگی روایت صدر

آیا آقای فارسی واقعا بر این باور است که کمال جنبلاط توسط سوری‌ها به قتل رسیده است؟ [جریان رفیق حریری هم امروز در لبنان همین را می‌گوید!] آیا آقای فارسی معتقد است که ربایندگان امام صدر، با قاتلان کمال جنبلاط همپیمان هستند؟ آیا آقای فارسی واقعا اعتقاد دارد که در ربودن امام صدر، سوری‌ها با لیبیایی‌ها همکاری داشته‌اند؟ ... آقای فارسی اطلاعات خود را از کجا اخذ کرده است؟ ایشان چگونه از برنامه‌های امام صدر در لیبی مطلع گردید؟

                                          
سخن اول [1]
    آقای جلال‌الدین فارسی در مصاحبه اخیر خود با روزنامه جام‌جم مطالبی را در باره امام موسی صدر مطرح نمود [2] ، که جز تکرار بدفهمی‌های گذشته، تازه‌أی در بر نداشت. حملات سه دهه گذشته آقای فارسی به امام صدر هرگز از دو مقوله فراتر نرفته است: خط مشی آن بزرگوار در قبال مسائل لبنان، و خط مشی ایشان در قبال انقلاب اسلامی‌ایران. انتظار آن بود که آقای فارسی، پس از سال‌ها تاکید آقایان سید حسن نصرالله و سید عباس موسوی و دیگر رهبران مقاومت اسلامی بر ضرورت پایبندی شیعیان لبنان به خط مشی امام صدر [3] ، لااقل از سماجت بر اختلاف این عزیزان با آن بزرگوار دست بردارد. اما ایشان همچنان که در مقوله دوم، شهادت بزرگان دیروز و امروز ایران [4] را به کلی نادیده گرفت، در مقوله اول نیز دست رد بر سینه بزرگان دیروز و امروز مقاومت لبنان زد. گویی تمامی‌حقیقت نزد ایشان است و اهل منزل را از آن نصیبی نیست. شاید به واسطه امثال این هنجارهاست که شهید بهشتی (ره) در اولین روزهای پس از انقلاب، بر دو خصلت «خودمحوری» و «خود بزرگ بینی» آقای فارسی انگشت تاکید نهاد [5] ؛ و چه بسا به سبب غلبه اینگونه خصلت‌هاست که در تمامی‌سال‌های پس از انقلاب،‌ عملا دست همکاری هیچ گروهی به سوی ایشان دراز نگشت. البته هدف این یادداشت والاتر از آن است که دیدگاه‌های آقای فارسی را به نقد کشاند. آنچه این یاداشت در پی آن است، بازخوانی «استنباطات» دیروز و امروز آقای فارسی از چگونگی ربوده شدن امام صدر است، که نتایج آن در قالب چهار سوال مقدماتی زیر ارائه شده است.
1- آیا سوریه در ربودن امام صدر با لیبی همکاری داشته است؟
    آقای فارسی در صفحه 396 از کتاب «زوایای تاریک» [6] در باره زمینه‌های ربودن امام صدر چنین عنوان کرده است:
    «در پیش آمدن این فاجعه دو سیاست دخالت داشتند: … مقاصد دولت سوریه و سیاست دولت لیبی در لبنان. اگر در مقاصد دولت سوریه در ابتدای جنگ داخلی اندک ابهامی ‌برای ناظران وجود داشته است،‌ اینک آن مقاصد به روشنی روز است. موانعی که بر سر راه این سیاست در طرف مسلمانان وجود داشت،‌ یکی الفتح بود و دیگری نهضت ملی لبنان، که در راس آن کمال جنبلاط بود،‌ و سومی ‌هر شخصیت مستقل و متنفذ مردمی ‌که می‌توانست مقاومتی در برابر سوریه نشان بدهد. آنچه سوریه تا فاجعه ناپدید شدن آقای صدر و پس از آن در مورد مانع اول یعنی الفتح کرده است، معلوم است. کشته شدن کمال جنبلاط، که هم رهبر نهضت ملی بود و هم بر طایفه دروز ریاست سیاسی داشت،‌ مانعی را از پیش پای سیاست سوریه بر می‌داشت یا لااقل به نفع آن تمام می‌شد. در طایفه شیعه تنها کسی که می‌توانست یک تنه زعامت کند،‌ آقای صدر بود … بر اثر حذف ایشان، ‌اینک «امل» مثل مومی‌در مشت سوریه است … بر اثر این سیاست و در این اوضاع، آقای صدر در آخرین روزهای زندگی سیاسی در مسجد کوچکی در بیروت اظهار داشت: «در صحنه سیاسی یکه و تنها مانده ایم»!‌ سخن غریبانه و مظلومانه‌اش سیاست سوریه را نسبت به زعیم طایفه شیعه و رجال دلسوز آن با لحن مؤدبانه‌أی افشاء می‌کرد».
    آیا چنان که از جملات فوق بر می‌آید، آقای فارسی واقعا بر این باور است که کمال جنبلاط توسط سوری‌ها به قتل رسیده است [جریان رفیق حریری هم امروز در لبنان همین را می‌گوید!]؟ آیا آقای فارسی معتقد است که ربایندگان امام صدر، با قاتلان کمال جنبلاط همپیمان هستند؟ آیا آقای فارسی واقعا اعتقاد دارد که در ربودن امام صدر، سوری‌ها با لیبیایی‌ها همکاری داشته‌اند؟
2- آیا فلسطینی‌ها در ربودن امام صدر با لیبی همکاری داشته‌اند؟
    آقای فارسی در صفحه 395 از کتاب «زوایای تاریک» در باره نقش فلسطینی‌ها در ربودن امام صدر چنین عنوان کرده است:
    «در ساعات اولیه پخش خبر، این شایعه قوت گرفت که مفقود شدن آقای صدر، کار فلسطینی‌ها است … عرفات که متوجه عمق توطئه شده بود، چاره‌أی می‌جست. از نخستین کسانی که او را برای سفر به طرابلس و پیگیری قضیه آقای صدر برانگیختند، بنده و شهید محمد صالح حسینی بودیم. سفر یاسر عرفات به لیبی و گفتگو با مقامات آن دولت نتیجه‌أی جز این نبخشید که انگشت اتهام از فلسطینی‌ها برداشته و متوجه دولت لیبی گشت».
    اما همین آقای فارسیِ هم‌پیمان الفتح و فلسطینی‌ها، در گفتگوی خود با روزنامه جام‌جم در مورد عاملان قتل محمد صالح حسینی چنین تصریح کرده است:
    «شهید محمد صالح حسینی در آغاز دفاع مقدس به ایران کمک می‌کرد. سازمان امنیت عراق با توافق عرفات محمد صالح حسینی را ترور کرد و اتهام این ترور را هم به طرفداران آقای صدر زدند که بعدها معلوم شد چراغ سبز الفتح بوده است که او را در بیروت به شهادت برسانند» [7]
    آقای فارسی وقتی در روز ربوده شدن امام صدر به برائت فلسطینی‌ها رای می‌داد، قاعدتا حتی تصور مشارکت دو سال بعد یاسر عرفات در قتل محمد صالح حسینی را به مخیله خویش راه نمی‌داد. چه شده است که قداست انقلابی رهبر فلسطینی‌ها، امروز تا حد مشارکت در قتل محمد صالح حسینی، نزد آقای فارسی فرو ریخته است؟ آیا آقای فارسی به اطلاعات جدیدی دست یافته است؟ اگر چنین است، آیا در سایه اطلاعات جدید، آقای فارسی هنوز هم بر عدم مشارکت عناصر فلسطینی طرفدار عرفات در ربودن امام صدر تاکید دارد؟ در مورد عناصر فلسطینی همپیمان سوریه چطور؟ آیا آقای فارسی هنوز اعتقاد دارد که نه فلسطینی‌های طرفدار عرفات، و نه فلسطینی‌های همپیمان سوریه، هیچکدام حتی در حد نمایاندن چراغ سبز،‌ در عملیات ربودن امام صدر مشارکت نداشته‌اند؟
3- محمد صالح حسینی به چه دلیل ترور شد؟
    افراد بسیار مؤثرتری از آقای محمد صالح حسینی درلبنان وجود داشتند، که طی دوران دفاع مقدس از ایران حمایت کردند، اما هرگز توسط سازمان امنیت عراق ترور نشدند!‌ چرا رهبران امل، حزب‌الله، مجلس اعلای اسلامی‌ شیعه و دیگر چهره‌های فعال مخالف رژیم صدام، که محمد صالح حسینی در قیاس با آنها جایگاه مهمی‌ نداشت، توسط سازمان امنیت عراق ترور نشدند؟ آیا این احتمال وجود ندارد که محمد صالح حسینی توسط کسانی غیر از عراقی‌ها به قتل رسیده باشد؟ آیا این احتمال وجود ندارد که محمد صالح حسینی توسط یا به دستور همان کسانی به قتل رسیده باشد، که کمال جنبلاط را از میان برداشتند، یا عملیات ربایش امام صدر را به انجام رساندند؟ آیا نمی‌توان میان قتل محمد صالح حسینی،‌ و قتل امثال سید حسن شیرازی و زهیر محسن، که تقریبا در یک برهه زمانی به قوع پیوستند، پیوند برقرار نمود؟ نظر آقای فارسی در مورد این فرضیه چیست که محمد صالح حسینی به این دلیل به قتل رسید،‌ که در خصوص ربوده شدن امام صدر اطلاعاتی داشته است، که آمران و عاملان ربودن آن بزرگوار از افشای آنها نگران بوده‌اند؟
4- آقای فارسی چگونه از برنامه‌های امام صدر در لیبی مطلع شد؟
    آقای فارسی در صفحات 397 تا 398 از کتاب «زوایای تاریک» در باره برنامه‌های امام صدر در لیبی عنوان کرده است:
    1) «چند تن از علما که همگی مخالف بعضی سیاست‌های سرهنگ قذافی هستند، به دیدن آقای صدر می‌آیند. بحث از وضع اسلام در لیبی می‌رود و از فشاری که دولت بر علما می‌آورد. خط قومگرایی افراطی یا عربیت افراطی، تمایلات مارکسیستی در اقتصاد، و پاره‌ای بدعت‌ها در قانونگذاری و امثال آن».
    2) «ایشان ناگهان تصمیم می‌گیرد برای امور فوری و ضروری، ‌طرابلس را به مقصد رم ترک گوید».
    3) «ترک طرابلس، آنهم در شبی که فردایش جشن سالگرد انقلاب لیبی است،‌ معناص خاص خود را دارد. مسئولان لیبیایی از این حرکت یکه خوردند و اصرار می‌ورزند که ایشان و همراهان سفرشان را یک روز به تاخیر انداخته بعد از جشن بروند. آقای صدر نمی‌پذیرد».
    4) «وقتی آقای صدر و شیخ محمد یعقوب و روزنامه‌نگار لبنانی همراهشان با گذرنامه‌های مهر خورده و بلیط‌های هواپیما و چمدان‌ها از سالن فرودگاه خارج شدند، آنان را سوار اتومبیلی کردند، تا با طی حدود یک کیلومتر راه در بیابانی که پشت فرودگاه و طبعا در شب تاریک است، به پای پلکان هواپیما ببرند. این اتومبیل اختصاصی که قاعدتا باید متعلق به اداره تشریفات یا اداره دیگری باشد، آنان را به پای پلکان هواپیما نبرده و به نقطه نامعلومی‌انتقال داده است».
    اینکه در دیدار علمای لیبی با امام صدر چه مباحثی مطرح گردید، اینکه آیا امام صدر واقعا تصمیم داشتند به رم عزیمت کنند (!)، اینکه مقامات لیبیایی اصرار داشتند سفر امام به تاخیر افتد و ایشان نپذیرفتند، و مهمتر از همه اینکه آیا امام صدر واقعا در شبانگاه روز 31 اوت سال 1978 در فرودگاه بین‌المللی طرابلس حاضر بودند (!)، جملگی سؤالاتی هستند که هیچ‌ یک از هم‌سفران لبنانی و غیر لبنانی امام صدر در لیبی، که یک هفته تمام با آن بزرگوار بودند و ایشان را برای آخرین بار در ساعت 13 روز 31 اوت در حال خروج از هتل «الشاطئ» مشاهده کردند، یا هرگز بدان‌ها پاسخ ندادند،‌ یا پاسخ‌هایی مغایر «استنباطات» آقای فارسی به آنها ارائه کردند [8]. به راستی آقای فارسی اطلاعات خود را از کجا اخذ کرده است؟ ایشان چگونه از برنامه‌های امام صدر در لیبی مطلع گردید؟
سخن آخر
    آقای جلال‌الدین فارسی کسی است که بنابر گفته خود، پنج ماه پس از ربوده شدن امام صدر توسط رژیم لیبی، در شامگاه روز 21 بهمن 1357، در خانه روستایی معمر قذافی میهمان وی بوده است و خبر پیروزی انقلاب اسلامی‌ ایران را به هنگام صرف شام از وی دریافت داشته است [9]. آقای جلال‌ فارسی کسی است که بنابر گفته خود، چنان به گروه یاسر عرفات نزدیک بوده است، که مسئولیت «استفاده از امکانات الفتح برای کمک به انقلاب اسلامی‌ ایران» را بر عهده داشته است [10]. کسی که این‌چنین از سوی عاملان ربایش امام صدر محرم قلمداد می‌شده است، قطعا بیش از مختصری که ابراز کرده است، در خصوص سرنوشت آن بزرگوار اطلاعات، یا لااقل توان جمع‌آوری اطلاعات دارد؛ موقعیتی که بدون شک محمد صالح حسینی نیز از آن برخوردار بوده است. کسانی که به پیگیری سرنوشت امام صدر علاقمند هستند، طبیعتا باید تمامی‌امکانات، فرصت‌ها و سرنخ‌های موجود را مورد توجه قرار دهند، و وجود آقای فارسی در همین راستاست که همسنگ منصور قدر، ارزش می‌یابد. نگارنده این سطور بر این باور است که اگر هر یک از سؤالات چهارگانه فوق پاسخی صحیح بیابد، پنجره‌ای جدید فرا روی صحنه ربوده شدن امام صدر گشوده خواهد شد. اینجاست که مسئولیت قوای سه‌گانه کشور، خصوصا دولت محترم و در کنار آنها ارباب جرائد، بیش از همیشه رخ می‌نمایاند.
و السلام.

پی‌نوشت‌ها
    [1]. خبرگزاری گویا، 1381.
    [2]. ر.ک. به (
http://www.jamejamdaily.net/shownews2.asp?n=22849&t).
    [3]. ر.ک. به سایت‌ حجت‌الاسلام سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان بر روی شبکه جهانی اینترنت (
http://www.nasrallah.net)
    [4]. ر.ک. به: «یادنامه امام موسی صدر، ویژه نامه شماره 5 فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر»، سید هادی خسروشاهی، 1375؛ شماره ویژه فصلنامه "نامه مفید"، شماره 16، زمستان 1377.
    [5]. ر.ک. به کتاب «اولین رئیس جمهور؛‌ پنج گفتگو در باره اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران، دی ماه 1358» محمد جواد مظفر، انتشارات کویر، 1378، صفحات 158 و 166.
    [6]. کتاب «زاوایای تاریک»، جلال‌الدین فارسی، مؤسسه چاپ و انتشارات حدیث، 1373.
    [7]. ر.ک. به پی‌نوشت شماره (1).
    [8]. به عنوان مثال ر.ک. به جلد نهم موسوعه «مسیرة الامام السید موسی الصدر» تحت عنوان «یومیات و وثایق 1978»، حرکت امل، 2000، صفحات 300 الی 318.
    [9]. ر.ک. به کتاب «زوایای تاریک»، ص 447.
    [10]. ر.ک. به کتاب «زوایای تاریک»، ص 446






برچسب ها : امام موسی صدر  ,