سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

"فصل لربک والنحر" یعنی قربانی تقدیم کن تا اعلام بداری که توجهی به خود نداری و دربرابر خداوند با نمازت تسلیمی و نه با مالت.
امام موسی صدر/ ترجمه ی تفسیر سوره ی مبارکه ی تکاثر
پ.ن: در این لحطات برای سلامتی و رهایی امام موسی صدر (حفظه الله) دعا کنیم. ان شاءالله که اخبار خوبی بشنویم.






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

انسان اگر در راه هدایت احساس غربت کرد نباید بترسد؛ زیرا همه هستی با او همراه است. انسان منحرف می شود، فریب می خورد، اغفال می شود و گمراه می شود اما هستی، همه هستی همراه با انسانی است که در راه هدایت گام بر می دارد... 
امام موسی صدر/احادیث السحر 
پ.ن.1: توی نمایشگاه کتاب دو سال قبل بود که محمد جمالی یه حدیث از امام علی علی با همین مضمون تو دفتر یادبود یاران صدر نوشت:
"از خلوتی راه سعادت نهراسید."
پ.ن.2: همیشه وقتی فشار زندگی اذیتم میکنه یاد زندگی امام موسی صدر میفتم و اولش خجالت میکشم. بعدش ولی انگیزه و انرژی مضاعف میگیرم. اگه میتونست حوزه ها رو قاطی نکنه و توی حفظ آرامش قوی باشه و اگه ما ادعا داریم که یار صدر هستیم، حداقل باید سعی کنیم مثل امام باشیم و اجازه ندیم، خلوتی راه سعادت ما رو مرعوب کنه. 






برچسب ها : امام موسی صدر  , یاران صدر  , حرف هایی برای شنیدن  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

مجله مهرنامه، 1390/2/12

ترجمه: مجید مرادی

اسلام در جایگاه ‌مکتب ‌فکری ‌انسانی، در درجه ‌نخست‌ بر تربیت ‌انسان‌ متکی‌ است ‌و تربیت ‌انسان ‌و پاس‌داشت ‌از انسانیت ‌او فقط زمانی ‌میسر است‌ که ‌جامعه‌ای ‌انسانی ‌برای ‌انسان ‌فراهم ‌شود. یعنی ‌اگر می‌خواهیم ‌انسان ‌تربیت ‌کنیم ‌و او را ترقی ‌دهیم ‌باید فضای‌ مناسب ‌برای‌ صیانت ‌از شخصیت ‌انسانی برایش‌ فراهم ‌آوریم. از این‌ رو اسلام ‌و هر تفکر انسانی ‌دیگری ‌به ‌تربیت ‌فرد و تشکیل‌ جماعت‌ اهتمام ‌می‌ورزد. زمانی ‌که ‌اسلام‌ در مکه ‌ظهور کرد و در این‌ شهر به ‌تربیت ‌انسان‌ها روی ‌آورد، نقش ‌آماده‌سازی ‌و کادرسازی ‌را داشت‌ و تنها رهبران ‌در آن ‌شرکت ‌داشتند. اما اسلام در مدینه، جامعه‌ای ‌اسلامی‌ تشکیل ‌داد؛ برای ‌صیانت ‌از ‌فرد، زیرا وقتی ‌که‌ فردی را تربیت ‌می‌کنی باید از او مواظبت کنی‌ و بلکه ‌از طریق ‌ایجاد جامعه‌ای ‌انسانی، از او حفاظت ‌کنی. وگرنه ‌انسانِ ‌ترقی‌یافته‌ تربیت ‌شده‌ وقتی‌ که ‌در جامعه‌ای ‌غیر انسانی ‌رها می‌شود، در آن ‌ذوب ‌می‌شود و فرو می‌پاشد. انسان ‌موجودی‌ طبیعتاً مدنی است ‌و بخشی ‌از جامعه ‌است و نمی‌تواند در جامعه‌ای ناصالح، صالح ‌بماند. بر این ‌اساس ‌اسلام‌ در آغازِ کار دو وظیفة ‌مهم ‌بر دوش ‌پیامبر (ص) نهاد: وظیفة‌ رسالت، یعنی ‌ابلاغ ‌دعوت ‌و رسالتِ ‌خدا به ‌مردم ‌و وظیفة ‌ولایت ‌و سرپرستی. یعنی ‌اینکه ‌پیامبر خدا مکلف است ‌جامعه‌ای ‌صالح بسازد؛ چنان‌که‌ در آیة ‌کریمه ‌آمده ‌است: «النَّبیُّ ‌اُولیَْ ‌بِا الْمُؤ‌مِنینَ ‌مِنْ ‌اَنْفُسِهِم» ؛ از این ‌رو پیامبر خدا در مدینه، حکومت را به‌ دست ‌گرفت ‌تا اسلام ‌و به‌ تعبیر امروزی ‌انقلابش ‌را عملی‌کند. زیرا اسلام، تغییری ‌است‌ در همة‌ مبانی ‌اندیشه ‌و رفتار بشری‌ که ‌تا پیش ‌از اسلام ‌حاکم ‌بوده ‌است؛ تغییر نگرش، تغییر عقیده، تغییر عمل ‌و تغییر اخلاق که ‌چهار رکن ‌اصلی‌ را تشکیل‌ می‌دهند. دیگر امکان ‌نداشت‌ که ‌انسان ‌جاهلی، تبدیل ‌به ‌انسان ‌مسلمان‌ کمال‌یافته‌ای ‌شود، مگر آنکه‌ جامعه‌ای ‌اسلامی ‌و صالح ‌برایش ‌فراهم ‌آوریم. جامعه‌ای ‌که ‌توانایی‌ها را رشد و نیروهای ‌خوب ‌را حفظ‌ و بدی‌ها را طرد و حق وحقوق ‌و عدالت ‌را حراست ‌می‌کند. تأثیر جامعه ‌بر فرد نیز تأثیری ‌روشن ‌و ثابت‌شده ‌است ‌و در آن‌ جای ‌بحث ‌و تردید نیست.
اسلام، مبانی‌ای برای ‌تربیت‌ فرد و نیز مبانی‌ای برای ‌تکوین‌ جامعه‌ وضع‌ کرد. رسول ‌گرامی ‌اسلام ‌ده ‌سال ‌برای‌ چنین‌ جامعه‌ای ‌تلاش‌ کرد و سپس ‌این‌ نقش‌ را به ‌علی‌بن‌ابی‌طالب ‌سپرد. این ‌همان ‌چیزی ‌است که ‌ما از آن ‌به ‌ولایت ‌تعبیر می‌کنیم. زیرا می‌بایست‌ سازندگی‌ جامعه ‌اسلامی ‌استمرار یابد، چرا که ‌انسان ‌مسلمانی‌ که ‌تربیت شده ‌بود، انسان‌ جدیدی ‌در جهان ‌بود و به ‌تنهایی ‌می‌بایست ‌با جهان ‌وارد چالش ‌شود و جهان ‌نیز با او سر نزاع‌ داشت. بنابراین به جامعه‌ای‌ نیاز داشت که ‌از او حراست‌ کند. چنین‌ فرصتی ‌اما از او گرفته ‌شد و خلافت ‌در قرون‌ متأخرش ‌به‌ پادشاهی ‌تبدیل‌ شد و اموال ‌امت ‌به ‌تملک ‌پادشاه‌ درآمد و کارکرد دفاعی ‌به‌ ابزاری ‌برای ‌چپاول ‌تبدیل ‌شد و محاکمات‌ قانونی، محاکماتی ‌دل‌بخواهی ‌شد و با چنین ‌وضعی‌ آن جامعة ‌اسلامی ‌آرمانی ‌برای ‌مسلمان فراهم ‌نشد و پس ‌از دوره‌ای‌ از تداوم، فرو پاشید.
لذا برای ‌تداوم‌ اسلام می‌بایست‌ جامعه ‌اسلامی‌ در کنار ‌مسلمان ‌تداوم‌ می‌یافت‌ ولی‌ چنین‌ جامعه ‌اسلامی ‌از ‌مسلمان ‌گرفته ‌شد و مسلمان‌ پس از دوره‌ای ‌تداوم، در بیابان‌های‌ تاریخ‌ و قرون ‌سقوط‌ کرد و فرو پاشید.

×××

‌اگر گفتیم ‌که ‌سبب ‌عقب‌ماندگی ‌مسلمانان روی ‌نیاوردن ‌به علم ‌و وارد نشدن ‌به ‌فضاهای ‌علمی ‌بوده‌ است، اگرچه ‌روزگاری ‌رهبران ‌علم ‌و تمدن ‌جهان ‌بودند، و نیز اگر برخی ‌دستاوردها و تولیدات‌ علمی‌اشان ‌را مطالعه‌کردیم و گفتیم ‌آنان ‌از زمانی‌ که ‌فعالیت‌ علمی ‌را کنار گذاشتند، عقب‌مانده ‌شدند، این ‌سؤ‌ال ‌باز مطرح ‌می‌شود که‌ چرا فعالیت‌ علمی‌شان ‌را ترک ‌کردند؟
برخی نظرها مسلمانان ‌را متهم ‌می‌کند که ‌تنبل‌ شدند. حقیقت ‌این ‌است‌ که ‌این ‌ادعا درست ‌است. اسلام، به ‌کار مدام ‌و پی‌گیر فرا می‌خواند. پیامبر گرامی (ص) می‌گوید: اگر بنده‌ مؤ‌منی ‌احساس ‌کرد که ‌مرگش ‌فرا رسیده ‌و در دستش ‌نهالی‌ است‌ که‌ می‌خواسته ‌غرس کند باید آن ‌را غرس‌کند، پیش ‌از آنکه ‌بمیرد. یعنی ‌انسان‌ مؤ‌من، کشاورز مؤ‌من‌ اگر در مزرعه ‌است ‌و نهالی ‌در دست ‌دارد اگر انسان عادی باشد و اجل‌ او ‌فرا رسید، طبیعتاً تسلیم‌ مرگ ‌می‌شود. و پاهایش ‌را به‌ سمت‌ قبله‌ دراز می‌کند و می‌نالد و خانواده‌اش ‌را طلب ‌می‌کند و از فرا رسیدن ‌مرگ ‌اندوهناک می‌شود. پیامبرگرامی ‌این‌گونه رفتار را برای‌ مؤ‌من ‌نمی‌پسندد و می‌گوید که ‌این ‌مرد باید در این ‌لحظه ‌دشوار باقی‌مانده ‌از زندگی‌اش ‌آن ‌نهال ‌را که ‌به‌ دست‌ خود دارد، غرس‌ کند و بمیرد. لازم ‌است‌ هر طور شده ‌این ‌کار را بکند، یعنی ‌اینکه ‌این ‌لحظه‌ آخر زندگی‌اش ‌باید تبدیل‌ به ‌حیات‌ دیگری ‌شود؛ به‌ جاودانگی و به ‌کاشتن‌ درختی.(1)
اسلام ‌می‌گوید عبادت، هفتاد بخش ‌دارد که ‌بهترین ‌آن‌ کار است ‌و کار را ــ هر کاری ‌مانند کشاورزی ‌و تجارت ‌و بنایی‌ــ ‌عبادتی ‌می‌داند که‌ نباید به‌ نتایج‌ و سود و دستاوردهای ‌آن ‌اندیشید. کار خود در اسلام ‌مقدس ‌است. اوج ‌این‌ نگرش‌ در این‌ حدیث‌ شریف ‌بروز کرده‌ که‌ می‌گوید: برای ‌دنیایت ‌چنان کار کن‌ که‌ گویی ‌برای ‌همیشه ‌زنده‌ خواهی ‌بود. یعنی ‌مبنای‌ کار را در وانهادن‌ دنیا و بی‌خیالی ‌و کار امروز را به ‌فردا افکندن‌ قرار نده.(2)
برای ‌دنیایت ‌چنان ‌کار کن‌ که‌ گویی ‌همیشه ‌زنده ‌خواهی ‌ماند، یعنی ‌امور زندگی ‌و برنامه ‌زندگی‌ و شیوه ‌آبادانی‌ و سازندگی ‌زندگی ‌را چنان ‌ترتیب ‌بده ‌که ‌گویی ‌برای‌ همیشه ‌زنده ‌خواهی‌ ماند. به ‌این ‌ترتیب، کارهایت‌ را سامان‌ بده ‌و همواره ‌در کار جدیت‌ داشته ‌باش. این ‌اسلامی‌ که‌ ‌نیرویی‌ سرشار از حرکت ‌و شادابی ‌و زندگی ‌و فعالیت ‌بود، به‌ تنبلی ‌و کسالت ‌و بی‌توجهی‌ به‌ کار مبتلا شد و به ‌اینکه‌ دنیا ارزش ‌و اعتباری ‌ندارد و آن ‌را به ‌اهل ‌فسق ‌و فجور وابگذارید. این ‌سبب ‌عقب‌ماندگی ‌بوده ‌است.
باز برمی‌گردیم ‌و می‌پرسیم چرا چنین ‌شد؟ چرا اسلام‌ِ سرشار از نیرو و حرکت و زندگی ‌به ‌اسلامی‌ تنبل‌پرور ‌تبدیل‌ شد؟ پرسش ‌همچنان ‌باقی ‌است‌ و این، پاسخِ ‌پرسش ‌ما نیست. برخی ‌پرسش‌هایی‌ که‌ به ‌دست ‌من ‌رسیده ‌است، می‌خواهد این ‌مطلب ‌را بیان کند که‌ همین، خود سبب ‌است. چرا این ‌حدیث‌ که «‌اِعمَل ‌لَدُنیاکَ ‌کَاَنَّکَ ‌تَعیشُ ‌اَبَداً» ؛ از آن ‌مفهوم ‌حقیقی‌اش‌ که‌ کار همیشگی ‌و پویا بود، به‌ این ‌مفهوم ‌کسالت‌‌آور تبدیل ‌شده است؟ گاه ‌می‌شنویم‌ که‌ برخی ‌این ‌حدیث ‌شریف‌ را چنین‌ معنا می‌کنند که ‌فرض ‌کن ‌همیشه‌ زنده‌ای، پس ‌فردا اقدام ‌کن و کار امروز را به‌ فردا و پس‌فردا بگذار. تا حتی اینکه ‌مفهوم ‌حدیث ‌دگرگون ‌و منحرف ‌شد. این‌ سؤ‌ال ‌همچنان ‌باقی ‌است ‌و نتوانسته‌ایم ‌با این‌ پاسخ‌ها، پاسخ ‌دقیقی ‌به ‌مشکل ‌بدهیم.
بعد دومِ مسئله، زن ‌است ‌که ‌نیمی ‌از جامعه ‌است. جامعه‌ای ‌که‌ در آن‌ زن‌ و مرد با هم ‌کار می‌کنند، از ‌جامعه‌ای‌ که‌ در آن ‌فقط مرد کار می‌کند، دو برابر تولید می‌کند. زن در آغاز ‌اسلام‌ به‌ رغم ‌محدودیت ‌عرصه ‌زندگی، کار می‌کرده ‌است. این‌ که ‌کجا و چگونه ‌کار می‌کرده، موضوع ‌دیگری ‌است. اما رفته‌رفته، زن ‌به ‌عنصری ‌تعطیل‌شده ‌در زندگی‌ مسلمانان‌ و جامعه اسلامی ‌تبدیل ‌شد. طبیعتاً‌ یکباره ‌نیمی ‌از عوامل ‌سازندگی ‌را از عرصه‌ حذف‌ کردیم ‌و این ‌هم ‌سبب‌ دیگری ‌است. باز سؤ‌ال‌ تکرار می‌شود که ‌چرا زن‌ که ‌عنصری‌ کارا و سازنده ‌در عرصة ‌سازندگی‌ جامعه‌ بوده، به‌ حال ‌خود رها شد و به ‌جهالت ‌تن ‌داد ‌و دیگر نیاموخت ‌و مشارکت ‌نکرد و از ورود به‌ عرصه‌های‌ زندگی ‌پرهیز کرد؟ چرا زن‌ چنین ‌تحولی ‌یافت؟ پرسش‌ همچنان‌ مطرح ‌است.
بعد سوم‌ از مشکل یا مسئله ، این ‌است‌ که ‌مسلمانان‌ که با صدق ‌و اخلاص‌ عمل ‌می‌کردند، این‌ دو اصل ‌را رها کردند. وقتی‌ سخن‌ از صدق ‌می‌گوییم فقط مرادمان صدق ‌در کلام‌ نیست ‌بلکه ‌صدق ‌در وعده ‌و صدق ‌در بیان ‌و صدق ‌در کار را هم ‌مراد می‌کنیم. اینکه ‌فلانی ‌در سخنش ‌صادق ‌است، یعنی ‌دروغ ‌نمی‌گوید و اینکه‌ در وعده‌اش ‌صادق ‌است ‌یعنی ‌به ‌وعده‌اش‌ عمل‌ می‌کند و اینکه ‌در عملش ‌صادق ‌است، یعنی ‌اینکه ‌کارش‌ را درست ‌انجام ‌می‌دهد و کم‌ نمی‌گذارد و نیمه ‌رهایش ‌نمی‌کند و در کارش‌ سستی ‌نمی‌ورزد. صدق مبنا و پایه ‌اصلاح ‌است ‌و این ‌سخن ‌صریح ‌قرآن ‌کریم‌ است. «یا اَیُّهَا الَّذینَ ‌آمَنوا اَتَّقوُ الله‌ و قُولُوا قَولاً‌ سَدیداً ‌یَصلِح ‌لَکُم ‌اَعْمالَکُم» ؛ به ‌این ‌پیوند توجه ‌کنید: سخن ‌استوار و درست ‌بگویید تا کارهایتان ‌را شایسته ‌گرداند، یعنی ‌پاداشتان ‌این ‌است. اگر سخنتان ‌درست‌ بود، کارهایتان ‌هم ‌درست ‌خواهد بود و به ‌تعبیر دقیق‌تر سخن ‌درست، ‌شما را به‌ عمل ‌درست‌ می‌رساند. مشکل ‌امروز مسلمانان ‌این ‌است‌ که ‌سخن‌ درست ‌و استوار نمی‌گویند. سلام ‌می‌گوید و دروغ‌ می‌گوید؛ تعارف‌ می‌کند و دروغ می‌گوید؛ وعده ‌می‌دهد و تخلف‌ می‌کند؛ کار می‌کند ولی ‌درست ‌و محکم‌ کار نمی‌کند؛ دیگر صدق‌ در کار هم ‌وجود ندارد؛ نه ‌در عمل‌ و نه‌ در وعده ‌و نه ‌در سخن، صدق ‌وجود ندارد. طبیعتاً‌ وقتی‌ که‌ در سخن‌ صدق ‌نباشد، کار و عمل ‌نیز فرو می‌پاشد.
می‌گویند که ‌مردی‌ نزد رسول ‌خدا (ص) رفت ‌و از ایشان ‌پرسید: من ‌گناهان ‌فراوانی مرتکب می‌شوم. راه‌ اجتناب ‌از یکی ‌از گناهان ‌را به‌ من ‌یاد بده، زیرا من ‌نمی‌توانم ‌از همه گناهان‌ پرهیز کنم. پیامبر به ‌او فرمود: «دروغ‌ نگو». آن‌ شخص تصمیم‌گرفت ‌دروغ ‌نگوید ولی‌ به این نتیجه رسید که‌ دروغ ‌نگفتن ‌به ‌اجتناب ‌از همه ‌گناهان ‌دیگر منجر می‌شود. هرگاه ‌می‌خواست ‌کار خلافی ‌انجام ‌دهد، با خود فکر می‌کرد که ‌اگر رسول‌ خدا (ص) از من بپرسد: آیا فلان ‌کار را مرتکب ‌شده‌ای یا نه؟ اگر بخواهم راست بگویم، پس نباید خلافی انجام دهم و اگر بخواهم دروغ بگویم، این خلاف دستور اوست. پس از این خلاف بگذرم. حقیقت ‌این ‌است ‌که ‌صدق ‌در مرحلة ‌عمل ‌و صدق‌ در مرحلة‌ سخن منبع ‌همه ‌خیرات ‌است. زیرا انسانی‌ که‌ دروغ‌ می‌گوید و یا تعارف‌ دروغین‌ می‌کند، سخن‌ و شهادت و نوشتة ‌خودش ‌را محترم ‌نمی‌شمارد. زیرا این کلمه‌ که ‌از زبان ‌من ‌خارج ‌می‌شود، بخشی ‌از نیروهای ‌بدنی ‌و فکری ‌من ‌است‌ که‌ شکوفا می‌شود و در شکل ‌کلمه ‌ظهور می‌کند. این ‌طور نیست؟ از لحاظ ‌علمی ‌نیز این سخن، دقیق ‌است. هر حرکتی‌ که ‌از انسان ‌سر می‌زند، مانند حرکت ‌دست، بخشی ‌از نیروی ‌بدن ‌است‌ که ‌تبدیل ‌به‌ حرکت ‌می‌شود. هر حرکتی ‌ثمره ‌بخشی ‌از نیروی من ‌است. بنابراین‌ "کلمه" ‌(سخن) ثمره دو نیروی ‌مادی ‌و فکری ‌است‌ که ‌همنشین‌ شده‌اند. یعنی ‌با هر کلمه‌ای ‌که ‌بیان‌ می‌کنم، بخشی ‌از بدن ‌و جانم ‌را مصرف‌ می‌کنم. پس‌ کسی‌ که ‌به‌ سخن‌ خودش ‌احترام ‌نمی‌گذارد، به ‌خودش ‌احترام‌ نمی‌گذارد. این ‌هم ‌یکی‌ از سرچشمه‌های‌ گرفتاری‌های ‌ماست. زیرا وقتی ‌وعده ‌می‌دهیم ‌و وفا نمی‌کنیم ‌و سخن ‌می‌گوییم ‌و راست‌ نمی‌گوییم، حقایق‌ پیرامون‌ خود را به‌ شهادت‌ می‌گیریم. زیرا چنانکه در شب‌ اول‌ گفتم ‌معیار همگرایی ‌و نیز ابزار گفت‌وگو و همکاری، "کلمه" ‌است. اگر من‌ صادق ‌نباشم، بنای‌ جامعه ‌لرزان ‌و دروغین خواهد شد.
×××
همچنین مسلمانان ‌عقب‌ ماندند، زیرا جامعه ‌اسلامی ‌را از دست‌ دادند و اگر می‌خواهند همان‌ وضع‌ پیشین‌ را بازیابند، باید جامعه ‌اسلامی‌ تشکیل‌ دهند. فعالیت‌های ‌فردی فقط در حد جزئی‌ مفید است. این ‌مبنا، همه ‌عواملی ‌را که ‌مطرح ‌کرده‌ایم، تفسیر می‌کند. فقدان ‌جامعه اسلامی، علت ‌توزیع نشدن ‌ثروت ‌به ‌شکل ‌صحیح‌ است. در نتیجه ‌این ‌وضع، ‌در میان ‌مسلمانان‌ انحراف ‌پدید آمد. این ‌سبب، موجب‌ فروپاشی ‌جامعه اسلامی ‌یا مسلمان ‌در برابر گزینه‌های ‌دیگر مانند یونانی‌ و اسکندری‌ و فارسی ‌و کلدانی ‌و هندی ‌شد و در نتیجه ‌شخصیت ‌اسلامی‌ در درون ‌مسلمان ‌فرو ریخت. این ‌سبب ‌پس‌ از دوره‌ای ‌از زمان ‌کار را به‌ جایی‌ رساند که مسلمان‌ به‌ نماز و روزه ‌و عباداتش ‌تمسک‌ کند و به ‌اعتکاف ‌هم ‌روی‌ آورد و سپس ‌منحرف‌ شود و از عالم بودن دست برداشت وسپس‌ رهبری‌ جهان‌ مادی ‌را از دست‌ بدهد.





• این درسنامه برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه شده است. این بخشی از متن چند سخنرانی امام موسی صدر برای گروهی از فرهیختگان است که در سال 1349 روزهای سه شنبه برگزار می‌شد.

پ.ن.1: این نوع نگاه امام همیشه منو به ادامه ی فعالیت در یاران صدر تشویق کرده. هروقت از نامهربانی روزگار و دوستان دلخسته میشم فقط فقط فقط یادآوری این نوع نگاه و این که من شیفته شم منو راضی می کنه که هم چنان ادامه بدم.
پ.ن.2: شاید من اشتباه می کنم. مسلما من فقط یک دوستدار امام صدرم نه مفسر افکارش. ولی شیفته ی این نگاه زمینیش به دینم که به چشم من میاد.






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

عرضه‌ی چهارمین جلد از مجموعه «در قلمرو اندیشه امام موسی صدر» در نمایشگاه کتاب 90

    کتاب «برای زندگی» مجموعه درس‌گفتارهای تفسیری امام موسی صدر که چهارمین جلد از مجموعه در قلمرو اندیشه امام موسی صدر است، در بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، «برای زندگی» نخستین جلد از دو کتاب مهم تفسیری امام موسی صدر است که که دربردارندة تفسیر سور قصار است و درس‌گفتارهای امام موسی صدر برای کادرهای جنبش امل بوده است.

این کتاب ترجمه‌ای از کتاب «دراسات للحیاة» است که مهدی فرخیان آن را ترجمه کرده است و شامل تفسیرهای امام موسی صدر از برخی سور قصار قرآن است. این سوره‌ها عبارت‌اند از: «ناس»، «فلق»، «اخلاص»، «نصر»، «کوثر»، «ماعون»، «فیل»، «قریش»، «همزه»، «عصر»، «تکاثر»، «عادیات»، «زلزله»، «بینه»، «قدر»، «علق» و «آیاتی از سوره دخان».

کتاب «برای زندگی» در ??? صفحه و با بهای ???? تومان برای نخستین بار به همت انتشارات مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر منتشر می‌شود.

پ.ن.1: بین همه ی کتابای مربوط به امام عاشق کتابای تفسیرشم. با این که تفسیر سوره های ناس و فلق و تکاثر و قدر رو دارم ولی باز هم مشتاقانه در انتظار نمایشگاه کتابم.

پ.ن.2: بعد از وقایع اخیر لیبی و افزایش امیدواری دوستداران امام صدر به رهایی ایشان، فعالیت های زیادی در فضای مجازی در این رابطه صورت گرفته. نمونه ش راه اندازی دو سایت جبهه ی بین المللی آزادی امام موسی صدر و سایت امام صدر نیوزه.

*صفحات سایت جبهه هنوز راه نیفتاده و نمیشه درباره شون قضاوت کرد اما امیدوارم در ذکر اخبارشون از منابع مخدوش استفاده نکنند و _چنان چه قبلا شاهد بودیم_ منابع رو به اشتباه ذکر نکنند. به گفته ی سید محمدحسین صدر ، دبیر  این جبهه، در این پایگاه تاکنون بیش از یک میلیون نفر از سراسر جهان به آزادی امام موسی صدر رای داده اند. البته برنامه های دیگری نیز برای پیگیری آخرین وضع امام موسی صدر داریم که اطلاع رسانی خواهد شد .

*هم چنین در بخش "ما کیستیم" سایت امام صدر نیوز می خونیم:

امام صدر نیوز رسانه ای مستقل است که با هدف پر کردن خلأ اطلاع رسانی موجود در پی گیری پرونده ی امام موسی صدر از سوی گروهی از دوست داران جوان امام موسی صدر در چهارگوشه ی جهان به روز می شود. جوانانی که مشی و منش و اندیشه ی امام صدر و رویکرد دینی، اجتماعی و سیاسی او مبتنی بر کرامت انسان را پیش چشم خود دارند و در آرزوی بازگشت او و تحقق آرمان های انسانی او تلاش می کنند. امام صدر نیوز به هیچ نهاد و سازمان و مرکز دولتی یا غیر دولتی در داخل یا خارج ایران در سیاستگذاری رسانه ای و مالی وابسته نیست. خبرها و تحلیل های منتشر شده در آن نظر یا تحلیل پژوهشگران مستقل و خبرنگار-شهروندانی است که داوطلبانه و بی مزد و منت با آن همکاری می کنند. این سایت تحلیلی و خبری است و مکمل سایت های رسمی مؤسسه ی امام موسی صدر در تهران و بیروت، پایگاه فرهنگی روایت صدر و یاران صدر (در وجه خبر رسانی) است و از مطالب آن ها استفاده می کند. دیدگاه های منتشر شده در امام صدر نیوز، لزوماً دیدگاه خانواده ی محترم امام موسی صدر نیست. امام صدر نیوز کوشش می کند به تعهد اخلاقی نسبت به مصلحت عالی حیات امام موسی صدر و همراهان اش وفادار بماند. فعالیت امام صدر نیوز در حد سایت اطلاع رسانی و صفحه ی گروه در شبکه ی اجتماعی فیس بوک محدود است.

صمیمانه امیدوارم توان نقد و جرح تمام اخبار و شایعات رو داشته باشند. حقیقتا این کاری ست که در این زمان خیلی ارزشمند است.
و من الله توفیق...






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

ایمان
ایمان انسان را از سرسپردگی به هر موجود طبیعی بدور نگه می دارد. الکلمات القصار، ص 41

انتظار
ما در انتظار حضرت مهدى ‏عج هستیم. حضرت مهدی، پس از آنکه ظلم و جور جهان را فرا گرفت، چه خواهد کرد؟ او مى ‏آید و عدل و داد را در جهان حاکم مى ‏کند. این آرزو چقدر عظیم است و این هدف چقدر بزرگ! مهدى ‏عج تنها کسی است که جهان را پس از گسترش ستمکاری از عدل و داد پر خواهد کرد. این حادثه بزرگی است که هیچ چیز جز صاحب آن روز بزرگ‏تر از آن نخواهد بود.«موعود و میعاد»، ادیان در خدمت انسان، ص 304

نقش امام غائب
فردای بهتر در فطرت انسان قرار دارد و مهدی بشارت‏دهنده و دعوت‏کننده به نظام اجتماعی بهتر است؛ نظامی که عدالت را بگستراند، برای همه قابلیت‏ها و توانایی‏ها فرصت ایجاد کند و انسان را به پیشرفت بیشتر در زمینه دانش و صنعت و... سوق دهد و در یک کلام، سعادت مطلوب بشری را که نیازمند یک نظام اجتماعی است، فراهم کند. مهدی به چنین نظامی بشارت می‏دهد.

ماه رمضان

در ماه رمضان تمرین می کنیم تا بر اراده و شهوات خود مسلط باشیم و چون بر شهوات و اراده خود مسلط شدیم، می توانیم سعادت یا شقاوت خود را رقم بزنیم.

تفسیر سوره قدر، ص41

آزادی مطبوعات
آزادىْ حقِ روزنامه‏نگار است، که جامعه‏اش باید به او پیشکش کند. آزادى خدمتى است به روزنامه‏نگار تا کار خود را به انجام رساند، و خدمتى است به جامعه تا همه چیز را بداند. صیانت از آزادى ممکن نیست مگر با آزادى. آزادى، بر خلاف آنچه مى‏گویند، هرگز محدودشدنى و پایان‏یافتنى نیست. در حقیقت، آزادىِ کامل عینِ حق است. حقى است از جانب خدا که حدى بر آن نیست.در پاسداشت آزادی، ادیان در خدمت انسان، ص25






برچسب ها : حرف هایی برای شنیدن  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      
<      1   2   3   4      >