سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیچک

صفحه اصلی |  پست الکترونیک
سرزمین بی آب و علف

اشاره: به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، ماه قرآن و بهار کلام وحی، در نظر داریم که هر روز بخش کوتاه و آموزنده‌ای از گفتارهای تفسیری امام موسی صدر را در فضای اینترنت منتشر کنیم. باشد که مورد استفاده خوانندگان و قدمی کوچک برای آشنایی با اندیشه‌های امام موسی صدر باشد.
 

آدمی همیشه می‌اندیشد که عمر و روزی نتیجه عملکرد انسان در تنها یک شب نیست. امروز شخصی در اثر بیماری ای که از مدتی پیش بوده، می میرد. چه بسا اسباب مرگ از چهار یا پنج سال پیش و یا از چند ماه پیش فراهم شده بوده و سبب مرگ او شده باشد. یعنی به سبب اتفاقات یک شب نمرده است. امروز، هر کدام از ما زندگی می‌کنیم، ولی فقط بر اساس کاری که در شب قدر کرده‌ایم، زندگی نمی‌کنیم، بلکه بر اساس اعمالمان که پیش از شب قدر هم بوده، زندگی می‌کنیم. از مدت‌ها پیش تحصیل و کار و مهاجرت کرده‌ایم و به کاری مشغولیم و اکنون بر اساس نتیجه فعالیت‌هایمان خوشبخت یا بدبخت هستیم. این گونه نیست که انسان در دوره‌ای بدبخت باشد و ناگهان سعادتمند شود، یا دوره‌ای خوشبخت باشد و ناگهان بدبخت شود. این مسئله دور از ذهن است. بنابراین، باید تفسیر معقولی از شب قدر ارائه دهیم و در عین حال نباید از چارچوب متناسب با معنای قرآنی و اسلامی خارج شویم… روزه آن چیزی است که سرنوشت آدمی را مقدر می‌کند و روزه در دهه آخر ماه رمضان و یا در هفته آخر این ماه کامل می شود و می‌بالد. در حقیقت، روزه رمز و راز شب قدر و سبب آن است.

منبع: برای زندگی، ص 261 ـ 263

برای زندگی
گفتارهای تفسیری امام موسی صدر

همین نوشته در سایت یاران صدر






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
حم * وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَـ‹ٍ مُبَارَکَـ‹ٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ * فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ * أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ * رَحْمَـ‹ً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * (دخان، 1-6)

حا، میم. سوگند به این کتاب روشنگر. ما آن را در مبارک شبی نازل کردیم. ما بیم‌دهنده بوده‌ایم. در آن شب هر فرمانی بر حسب حکمت صادر می‌شود، فرمانی از جانب ما. و ما همواره فرستندة آن بوده‌ایم. رحمتی است از جانب پروردگارت و هر آینه او شنوا و داناست.

سورة دخان، که بدان علت که کلمة «دخان» در آن آمده است به این اسم نامیده شده است، از سوره‌هایی است که در شب قدر می‌خوانند. این آیات ابتدایی که خواندیم، آشکارا نشان می‌دهد که سوره به طور مشخص به موضوع «لیلـ‹القدر» می‌پردازد. بنابراین بهتر است که ما نیز دربارة همین موضوع بحث کنیم، به خصوص که موضوع پیچیده‌ای است و در میان مسلمانان جزو اسرار به شمار می‌آید.
این سوره مفهوم «لیلـ‹القدر» را روشن می‌کند، معنایی که با مفهوم شایع متفاوت است. چرا که می‌فرماید: «ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم» و در سورة قدر بر این تأکید شده که قرآن در شب قدر نازل شده است: «إنّا أَنزَلناهُ فِی لَیلَـ‹ِ القَدرِ» بنابراین «شب مبارک» همان شب قدر است که قرآن در آن شب نازل شده است. این آیه‌ها معنای شب قدر را این‌گونه تفسیر نازل شده است. این آیه‌ها معنای شب قدر را این‌گونه تفسیر می‌کند که شب قدر همان شب نزول قرآن است و در قرآن هر چیزی روشن شده، و حلال و حرام و صحیح و فاسد و نیز حقایق شرعی توضیح داده شده است. همچنین تعریف همة ارزش‌های غیبی و مفاهیم و تعالیم آسمانی آمده است.
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَـ‹ِ مُبارَکَـ‹ٍ إِنّا کُنّا مُنذِرِینَ» این جمله از نظر نحوی به مثابه حال است برای جملة پیشین و معنای جمله این است که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، در شبی مبارک در حالی که ما در آن شب بیم‌دهنده بوده‌ایم. یعنی بر آن بودیم که بیم دهیم و درصدد خلق و تکوین نبودیم، یعنی بر آن بودیم آنچه را جایز نیست و همچنین محرمان را تشریع کنیم.
«فیها یُفرَقُ کُلُّ أَمرٍ حکیمٍ»؛ همة امور محکم و ثابت را در این شب توضیح می‌دهند. این امر محکم چیست؟ «أَمراً مِن عِندِنا إِنّا کُنّا مُرسِلِینَ» همچنین این جمله هم حال است برای جملة قبلی یعنی در حالی که ما فرستاده بودیم و درصدد فرستادن تعالیم دینی و احکام اسلامی، این امور محکم را می‌فرستادیم. خلاصة معنای این آیات این است که ما در حال انذار و در حال فرستادن رسولان و در حال رحمت از سوی خدا، قرآن کریم را در شب مبارک نازل کردیم. پس شب قدر همان شب مبارک است. در حقیقت شب تشریع ابعاد همة امور است. شب نزول قرآن یا به تعبیر امروزی شب قانون اساسی. بنابراین هنگامی که مسلمانان شب قدر را گرامی می‌دارند، در حقیقت خاطرات عزیزترین شب از شب‌های تاریخ خود را گرامی می‌دارند. شبی که قرآن کریم در آن نازل شده و همه چیز برای امت تعریف شده و راه برای او تبیین شده است. زمانی که این شب را گرامی می‌داریم در حقیقت با این شب تجدید عهد می‌کنیم و در برابر خویش تصویر جدیدی از نزول قرآن قرار می‌دهیم تا گذشتة خویش را محاسبه و بررسی کنیم و راه و تصمیم آینده را برگیریم.
در روایاتی که از رسول خدا (ص) نقل شده، آمده است که شب قدر تا روز قیامت در این امت باقی است. معنای احادیث این است که شب قدر معنای دیگری غیر از مفهوم نزول قرآن نیز دارد. قرآن در شب قدر نازل شده، اما در این شب مبارک چیز دیگری نیز وجود دارد. آن چیز چیست؟ ای کسانی که این شب را گرامی می‌دارید و به آن ایمان دارید! در این شب مبارک چه چیز نازل شده است؟ به اعتقاد من، معنای شب قدر با مفهوم روزه در ماه رمضان کاملاً مرتبط است. ملاحظه می‌کنیم که روزه آماده‌سازی انسان روزه‌دار است برای اینکه در درجة اول حجاب را از برابر دیدگان عقل برمی‌دارد و سبب می‌شود که او ببیند و فکر کند و بیاموزد و بیشتر از روزهایی که غذا بیشتر می‌خورد، بفهمد. از سوی دیگر روزه انسان را نسبت به دردهای دیگران حساس می‌کند و این‌گونه عاطفة او را حساس‌تر و فراگیرتر می‌کند. سوم اینکه روزه نوعی آمادگی و پایداری در خود انسان ایجاد می‌کند، چرا که او در برابر خواهش‌ها و وسوسه‌ها و سختی‌ها می‌ایستد و در نتیجه صبر او بیشتر می‌شود و صبر با روزه رابطه‌ای ژرف دارد. در آیه کریمه می‌فرماید: «وَ استَعِینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلا›ِ» معنای صبر در احادیث همان روزه است. ملاحظه می‌کنیم که روزه به انسان روزه‌دار سه ویژگی می‌بخشد: فهم بیشتر و احساس بیشتر و صبر بیشتر. این عناصر سه‌گانه در حقیقت وسایلی است تا آدمی برای آیندة خویش و تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرد. پس انسانی که روزه می‌گیرد، در نتیجه روزة خود، بینشی روشن‌تر دارد و دردهای جامعه را بیشتر حس می‌کند و صبر او برای ادامة راه افزون‌تر می‌شود. پس این انسان، کسی است که می‌تواند تصمیم بگیرد و راهی برای آیندة خویش ترسیم کند و سرنوشت خویش را از خلال این تصمیم مشخص کند.
بنابراین ماه رمضان، دورة آموزشی است که سرنوشت انسان را مشخص می‌کند و معنایش این است که سرنوشت او طی سال آینده بر اساس چارچوبی است که در ماه رمضان در قلب مؤمن و در درجه‌ای که مؤمن بدان می‌رسد، طراحی می‌شود. این بدان معناست که ماه رمضان ماه آموزش است و در نتیجة ایام قدر، آن هنگام که آدمی به این دورة آموزشی می‌رسد، به درجة کاملی رسیده است. این درجه به طبیعت حال در دهة آخر ماه رمضان قرار دارد و بنابراین بسیاری از روایات تأکید دارد که شب قدر یکی از شب‌های دهة آخر ماه رمضان است. در برخی از روایات آمده است که هر انسانی شب قدری دارد که با شب قدرِ انسان دیگر تفاوت دارد و این معنا بر مفهومی که از ارتباط میان شب قدر و روزه برگرفتیم منطبق است.
معنای دیگری نیز وجود دارد که با مفهوم دعا مرتبط است. هنگامی که آیات روزه را در ماه رمضان ملاحظه می‌کنیم، درمی‌یابیم که قرآن کریم آیة دعا را ضمن آیات روزه قرار داده است: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَ›َ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ …» این آیه در وسط آیات روزه است، بنابراین آشکارا میان دعا و استجابت دعا و روزه ارتباط وجود دارد. طبیعی است انسانی که بینشی واضح‌تر و شعور و احساس بیشتری نسبت به مسائل دیگران دارد و در نتیجه عقل و قلب او به نور ایمان نورانی است، به خدا نزدیک‌تر است و دعای او مستجاب. بی‌شک دعا تأثیری شگرف در سرنوشت انسان و در تصمیم برای این سرنوشت دارد. بنابراین ماه رمضان، زمان استجابت دعاست و دعا در این حالت، حال صفای قلب، حال دوری آدمی از کینه‌ها، حال بینش انسان و احساس کردن مسائل دیگران و صبر اوست. در این حالت است که شرایط دعا فراهم است و دعای آدمی مستجاب می‌شود و در نتیجه ماه رمضان‌مان در سرنوشتمان تأثیر می‌گذارد. همچنین این معنا بر معنای دوم نیز منطق است، بدین اعتبار که رسیدن آدمی به درجه‌ای عالی از مقام استجابت دعا عادتاً در دهة آخر است. چرا که زمانی طولانی از روزه گذشته و این‌گونه به معنای جدیدی برای شب قدر می‌رسیم که در این امت استمرار دارد. شاید شب قدر معنای دیگری نیز داشته باشد که خدا از آن مطلع است. والسلام علیکم و رحمـ‹الله و برکاته.
هر انسانی شب قدری دارد که با شب قدرِ انسان دیگر تفاوت دارد
همین نوشته در سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر _ حفظه الله _
همین نوشته در سایت یاران امام موسی صدر _ حفظه الله _






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

طبیعتا ما نمی توانیم به یکی از معانی ملائکه و روح قطعیت پیدا کنیم، به خصوص اگر بر اسلوب رمزی تکیه کنیم. ما به ملائکه ایمان داریم و ایمان به ملائکه جزئی از ایمان اسلامی است، زیرا قرآن کریم در بیش از یک جا به این مسئله اشاره کرده است: “آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المومنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله1 ایمان اسلامی از ایمان به خدا و به ملائکه و به کتب و به رسل تشکیل شده است. ملائکه ای که به آنان ایمان داریم، چگونه موجوداتی اند؟ بالطبع، ما مومنان، به ملائکه به هر گونه که بوده اند و به هر گونه که باشند، ایمان داریم؛ چنان که به خدا ایمان داریم و حقیقت خدا را نمی دانیم. ما صفات خدا را می دانیم، آثار صنع خدا را می دانیم، اما حقیقت خدا را نمی دانیم. به همین صورت، ما به ملائکه ایمان داریم و حقیقت آنان را نمی دانیم، ولی آثار آنان و صفات آنان را می شناسیم. صفات و آثار ملائکه کدام اند؟ می توانیم صفات و آثار آنان را از قرآن دریابیم. از آغاز قرآن ملائکه با خدا سخن می گویند: “قالوا أ تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی أعلم ما لاتعلمون2
از این آیه درمی یابیم که ملائکه خدا را به ستایش تسبیح و تقدیس می کنند. همچنین، می دانیم که خداوند پس از آفریدن حضرت آدم به ملائکه گفت که بر آدم سجده کنید و آنان نیز سجده کردند. بنابراین، می دانیم که مقام ملائکه از آدمی پایین تر است. در قرآن کریم به ده ها اشاره درباره ی کارهای ملائکه برمی خوریم. اگر به احادیث هم مراجعه کنیم، می بینیم ماموریت کارهای بسیاری به ملائکه داده شده است. آیا با این بررسی حقیقت ملائکه و افعال آنان و صفات آنان برای ما روشن می شود؟ من در پاسخ به این پرسش، آنچه را در ذهن دارم، بیان می کنم و ادعا هم نمی کنم که حتما درست است. آنچه می گویم خلاصه ای است که از قرآن و روایات درباره ی ملائکه دریافته ام.
ملائکه، بنابر آنچه از قرآن و احادیث فهمیده می شود، کارگزاران و واسطه ها و سربازان خاص خداوندند. به سخن دیگر، بخشی از کارهای هستی را انسان انجام می دهد و ملائکه بخشی دیگر را، که آنها را عوامل هستی می نامیم، مانند جاذبه، بادها، باران ها، تاثیرات خورشید، ابرها و غیر اینها. آیا قوه ی جاذبه از اعمال بشر است؟ طبیعتا نه، جاذبه از عوامل هستی است. تاثیرات خورشید، پرتوهای آن، جزر و مد، وضعیت سیاره ها، افق و رعد و برق نیز از عوامل هستی هستند. این نیروهای تکوینی بسیار که در هستی وجود دارند، این عوامل تکوینی و این آثار تکوینی افعال ملائکه اند [نه خود آنها]. ملائکه، چنان که یکی از مفسران، به گمانم طنطاوی، می گوید، خود عوامل تکوینی نیستند، بلکه ملائکه عوامل تکوینی را در اختیار می گیرند و مدیریت می کنند.
آیه ای از قرآن کریم، که ملائکه را مصداق آن دانسته اند، می گوید: “فالمدبرات امرا“.3 ملائکه هستند که کارها را تدبیر می کنند. قرآن در چندین موضع به تدبیر امور اشاره می کند. همچنین، قرآن اشاره می کند که ملائکه “سلام” و “وحی” را نازل می کنند.
همراه هر قطره ی باران دو ملک است؛ یعنی این دو ملک از طریق نیروی جاذبه ی زمین و نیروی فشار جو بر قطرات باران اثر می گذارند
حدیث شریفی می گوید که با هر قطره ای از قطرات باران دو ملک همراه است. اگر تامل کنیم، قطره ی باران هنگام نزول دو نیرو و دو عامل به همراه دارد. عامل نخست این است که چرا قطره به زمین می آید؟ زیرا تحت تاثیر جاذبه است و جاذبه آن را به سمت زمین جذب می کند. همچنین، نیروی دیگری وجود دارد که همان فشار جو است و قطره را به شکل کره درمی آورد. چرا قطره به شکل کره است و مربع و مکعب و یا مستطیل نیست؟ زیرا فشار از همه طرف مساوی است و قطره را به شکل کره درمی آورد. بنابراین، با هر قطره ی باران دو عامل از عوامل تکوینی همراه است؛ یکی جاذبه که آن را به سمت زمین می کشاند و دیگری فشار جو که آن را حفظ می کند تا به زمین برسد. اگر این دو نیرو نبود، قطره در فضا پراکنده می شد و بارانی به زمین نمی رسید. پس، همراه هر قطره ی باران دو ملک است؛ یعنی این دو ملک از طریق نیروی جاذبه ی زمین و نیروی فشار جو بر قطرات باران اثر می گذارند. از آنچه گفتیم نتیجه می گیریم که کار ملائکه اداره ی هستی و عوامل تکوینی است. ملائکه در این دنیا و در آخرت کارهای فراوانی انجام می دهند و قرآن در جاهای مختلفی به این مسئله اشاره دارد.
می توانیم ملائکه را به تدبیر کنندگان نیروهای هستی تفسیر کنیم. بار دیگر می گویم که مقصود من این نیست که ملائکه، خود، نیروهای هستی اند؛ بلکه می گویم نیروهای هستی در تصرف ملائکه اند، و بدین گونه، معنای سجود ملائکه بر انسان را درمی یابیم. سجود ملائکه بر انسان یعنی ملائکه نیروهای هستی را در اختیار آدمی قرار داده اند. آدمی می تواند از این فرصت ها استفاده کند و بر آن ها اثر گذارد و از طریق علم در آن ها تصرف کند. بنابراین، ملائکه سربازان خداوند و کارگزاران قدرت او و عاملان حکم اویند، به هر نام که می خواهی آنان را بنام. ما حقیقتشان را نمی دانیم. این قدر می دانیم که برخی از آنان در حال سجده ی دائم و برخی دیگر در حال رکوع دائم اند. خدا را فرمان می برند و او را معصیت نمی کنند. خداوند را به ستایش تسبیح و او را تقدیس و امور را تدبیر و اداره می کنند. بنابراین، همه ی کارهایی که در جهان روی می دهد، به جز افعال آدمی، کار و عمل ملائکه است. این چیزی است که از معنا و تفسیر ملائکه و صفات و اعمال آن ها درمی یابیم.

1- پیامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ایمان دارد. و همه ی مومنان، به خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و پیامبرانش ایمان دارند/ بقره،285
2- گفتند: آیا کسی را می افرینی که در آنجا فساد کند و خون ها بریزد، و حال آن که ما به ستایش تو تسبیح می گوییم و تو را تقدیس می کنیم؟ گفت: من آن دانم که شما نمی دانید/ بقره،30
3- سوگند به آن ها که تدبیر کارها می کنند/ نازعات،5

………….
قسمتی از تفسیر امام موسی صدر از سوره ی مبارکه ی قدر

همین نوشته در سایت یاران امام موسی صدر حفظه الله






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

روح هم مذکر و هم مؤنث به کار برده می شود. بنابر تفاسیری که در کتب تفسیر وارد شده است، روح بزرگ ترین ملک است و از همین روست که در جاهایی از قرآن بر “ملائکه” عطف شده است: “تنزل الملائکة و الروح” و “یوم یقوم الروح و و الملائکة1. روح در این اصطلاح غیر از روح انسان است و معنای دیگری دارد؛ روح، بزرگ ترین ملک است. روایات صفت های فراوانی برای روح ذکر کرده اند. همچنین، در برخی روایات روح همان جبرئیل ذکر شده است. اما آنچه از این آیه و دیگر آیات استنباط می کینم، این است که روح تعبیر و یا کنایه ای از اراده ی مستقیم خداوند است. افعالی وجود دارد که به واسطه ی ملائکه، کارگزاران خدا، صادر می شود و اعمالی نیز هست که خداوند مستقیم و بی واسطه انجام می دهد. مقصود از روح، که در این شب [شب قدر] نازل می شود، عنایت خداوند و تصرف بی واسطه ی خداوند در هستی است. همان روح که خداوند در “آدم” دمید: “فإذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین2. یعنی عطا کردن روح به “آدم” یا “مسیح” یا انسان. عطا کردن این روح بالاتر از آن است که در تصرف ملائکه باشد. نیروهای هستی همه در تصرف ملائکه اند و ملائکه، کارگزاران خداوند، در این نیروهای هستی تصرف می کنند. اما چیزهایی هستند که مهم تر از توانمندی های ملائکه و بالاتر از ملائکه اند. ما می دانیم که ملائکه پس از دمیدن روح خدا در انسان، بر او سجده کردند. بنابراین، روح شریف تر از ملائکه است، زیرا ملائکه پس از دمیدن روح خدا در انسان بر او سجده کردند. نمی توانیم که روح از ملائکه است. می گوییم که روح تعبیری از اراده ی مستقیم خداوند است، یعنی آن چیزی که خداوند بی واسطه انجام می دهد. به سخن دیگر، اراده ی خداوند، روح است و ملائکه کارگزاران خداوندند.
روح، تعبیری از اراده ی مستقیم خداوند
1- روزی که روح و فرشتگاه به صف می ایستند/ نبأ،38
2- چون تمامش کردم و در آن از روح خود دمیدم، همه سجده اش کنید/ حجر،29

……..
بخشی از تفسیر امام موسی صدر از سوره ی مبارکه ی قدر

همین نوشته در سایت یاران امام موسی صدر حفظه الله






برچسب ها : امام موسی صدر  , اسلام قرآنی آن گونه که سید موسی صدر می فهمد  ,

      

کتاب " ادیان در خدمت انسان " از مجموعه " در قلمرو اندیشه امام موسی صدر " ،صفحه 299 تا 314 ، ترجمه سید عطاالله افتخاری

سخنرانی امام موسی صدر در نیمه شعبان، به مناسبت افتتاح مسجد الیمونه

-------------------------------------------------------

 

برادران و سروران گرامی، خدا مى ‏داند که نمی ‏توانم احساس خود را در این لحظات توصیف کنم. ما اکنون در روستی الیمونه در میان قهرمانان هستیم. قهرمانانی که از ظلمت زمان عبور کردند و سختیها و رنجها را درنوردیدند. قهرمانانی که امانت‏داری کردند ولی سست و ضعیف نشدند و در حفظ ارزشها و اخلاق و ایمان خود کوتاهی روا نداشتند.
ما در الیمونه در محضر برگزیدگانی از بزرگان مردم هستیم که وقت استراحت و کار خود را به حضور مشتاقانه در این مجلس ارزانی داشتند. امروز برای گرامیداشت ولادت امام دوازدهم، حضرت مهدى ع، گرد آمده ‏ایم. ما نمى ‏خواهیم تنها خاطره این ولادت را زنده بداریم، بلکه با تثبیت خط و روش امید و آمادگی، که معنی یاد و خاطره این ولادت است، این روز بزرگ را مقدس مى ‏داریم. ما انشاء اللَّه امروز اهمیت این مفاهیم را روشن خواهیم کرد و خواهیم کوشید تا توان و تلاش خود را با توانمندیها و تلاشهای بزرگمردانِ این سرزمین در بالا بردن خانه خدا و تکمیل مسجد پیوند دهیم.

همان گونه که شنیدید، این روزها روزهای استقلال است. و استقلال، آن گونه که ما مى ‏فهمیم، به استقلال سیاسی محدود نمى‏ شود، بلکه استقلال اقتصادی، فکری و اخلاقی را نیز شامل مى ‏گردد.
ایام و لحظه ‏ها همه مبارک اند و این دیدار در ذهن من همچون رؤیی تابناکی است. بسی موجب افتخار من است که در مجلس گرامیداشت ولادت امام دوازدهم حضور یابم.
امام دوازدهم، همان گونه که مى ‏دانید، امام منتظَر است. ما در انتظار ظهور آن حضرتیم، تا جهان را، پس از فرورفتن در ظلم و جور، آکنده از عدل و قسط کند. اندیشه ظهور مهدی به شیعیان اختصاص ندارد. این عقیده در کتبِ روائی همه مذاهب اسلامی یافت مى ‏شود. صدها و هزارها روایت دلالت دارند و ثابت مى ‏کنند که پیامبر اکرم‏ص فرمودند: اگر حتی یک روز از جهان باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی مى ‏گرداند، چندان که مردی از اهل بیت من، هم‏نام و هم‏کنیه من، ظهور کند و زمینِ پر از ظلم و بیداد را از عدل و قسط پر کند.
این حدیث در همه مذاهب اسلامی متواتر است. پس این اندیشه به یک مذهب خاص در اسلام اختصاص ندارد. این، یک نظریه فراگیر و عمومی است. انتظار منجی، انتظار روح حق و انتظار یک حادثه عظیم در همه مذاهب و ادیان وجود دارد و همه دین‏مداران به این نظریه اعتقاد دارند.
این اندیشه از حوزه فعالیتهای دینی فراتر رفته، فعالیتهای تکوینی را نیز شامل مى ‏شود. هرگاه به تلاش انسانها در حوزه‏ های گوناگون نظری افکنیم، مشاهده مى ‏کنیم که در همه عرصه‏ ها، همچون علم، فلسفه، ادبیات و تجارب اجتماعی، نظام‏ها و مقرراتْ رو به کمال دارند و در همه مسائل زندگی به سوی اوضاع و احوال برتر پیش مى ‏روند. گرچه آدمی گاهی مى ‏لغزد و گاه اشتباه مى ‏کند و منحرف مى ‏گردد، اما این لغزشها، در حرکت اصلی زندگی بشر و در روندِ کلی آن، اموری جزئى ‏اند. انسان از ابتدا در حال تکامل، ترقی و تعالی بوده و به سوی بهتر شدن گام برداشته است. آدمی مطمئن است که شرایط برتر برای او امکان‏پذیر است و از همین رو بری رسیدن به آن تلاش مى ‏کند. اگر، آن گونه که برخی اعتقاد دارند، بشر رو به سقوط و نابودی داشت یا جهان در حال پس‏رفت و حرکت قهقرایی بود و در امور مختلف به وضع نامطلوب‏تر راه مى ‏پیمود، انسان، با امید و قدرت و ایمان، برای آینده تلاش نمى ‏کرد. زنجیره مستحکمِ علم از حوزه‏ های مختلف علمی و نظامهای اجتماعی مى ‏جوشد. تلاشهایی که برای تجربه ‏اندوزی در حوزه‏ های اجتماعی و نیز در نجوم، ابزار و وسایل و حمل‏ ونقل به عمل مى ‏آید، همه و همه آینده‏ بهتر را نوید مى ‏دهند، آینده ا‏ی که در آن همه افراد بشر توان و امکانات و شایستگی خود را بری رسیدن به زندگی سعاتمندانه به کار مى ‏گیرند. همان گونه که استحضار دارید، در حال حاضر، تنها بخشی از توان انسان یا به تعبیرِ بهتر، بخش اندکی از توانایی بشر در راه زندگی به کار مى ‏رود و بخش عمده استعدادها و همچنین اغلب افراد همواره خارج از گود هستند و توان و شایستگی آنان بری زندگی و سعادت انسان مصرف نمى ‏گردد.

زندگی، عزت، پیروزی و موفقیت هزینه دارد. این‏همه بدون هزینه و رایگان به دست نمى ‏آید. خداوند جز از راه اسباب و وسایل امور را سامان نمى ‏دهد. کسی که در انتظار عزت و شرف است نمى ‏تواند انتظار یک پیروزی ناگهانی را داشته باشد و نباید عزت و شرف را بدون تلاش و رنج توقع کند.

 

هریک از ما، در هر حوزه ا‏ی از حوزه‏ های انسانی، برای رسیدن به قلّه در تلاش است. اما کدامین قلّه؟ کمالْ آن است که همه انسانها با تمام شایستگیها، نه فقط با توان مادی یا فکری، در جهت خیر و صلاح بشریت تلاش کنند. شکی نیست که این نظام، همانند یک آرزو، بر فکر واندیشه هر انسان تلاشگری سایه افکنده است.
بنابراین، آینده بهتر و آرمانی همان چیزی است که از دوران افلاطون یک رؤیا بوده است و آن را مدینه فاضله مى ‏گفتند. این آینده و این جامعه آرمانی، که همه تواناییها و همه فرزندان بشر در ساختن آن مشارکت دارند، آرزوی همه انسانها است. عقیده شیعه به امام مهدى ‏عج در حقیقت انتظارِ برانگیزاننده و بشارت‏ دهنده این آینده است، آینده ا‏ی که آرزوی همه و آینده همه است.

من قصد ندارم در تفصیل و توضیح این عقیده وارد شوم، بلکه به بعد تربیتی آن خواهم پرداخت. باید بگویم که مفهوم انتظارْ نزد ما معنی حقیقی خود را از دست داده و منحرف شده است. ما انسانها، به بهانه انتظار، از مسئولیت های خود شانه خالی مى ‏کنیم و کار و تلاش را در انتظار ظهور صاحب‏الزمان رها کرده ‏ایم. این انحراف در همه ارزشها اتفاق افتاده و ابزاری شده است بری بهره ‏مند نشدن از ارزشها. اما حقیقت این است که اندیشه انتظار در حیات این مذهب نقش مهمی داشته است. زیرا امیدْ همان زندگی در آینده و راه آینده و وسیله پیوند آدمی به آینده است. انسانی که از آینده نومید گردد گویی میان خویش و آینده دیواری کشیده، که عبور از آن ناممکن است. نومیدی جمود است و جمود در حقیقت توقف و مرگ. در حالی که زندگی و استمرار آن یعنی بقای انسان در لحظه بعد، یعنی حرکت انسان از لحظه ا‏ی به لحظه بعد، امّا اگر جمود حاکم باشد دیگر حرکتی وجود ندارد و اگر حرکتی نباشد معنایش مرگ است.
امیدْ عبارت از راهی گشاده و روشن، و ناامیدی تسلیم شدن در برابر وضعیت موجود است. آیا کسی که از آینده خویش ناامید گشته به مرگ طبیعی مرده است؟ نه، بلکه دچار مرگ حقیقی شده است نه مرگ طبیعی. فردی که از آینده ناامید شده گمان مى ‏برد که زندگی فایده ا‏ی ندارد، پس مى ‏گوید ما را به حال خود واگذارید. بگذارید بخوریم و در بازار راه رویم و بچریم. همین کافی است. این کارها دلیل بر این است که در این صورت اتفاق یا حرکتی صورت نمى ‏گیرد، بلکه فقط جمود و سکون است. بنابراین، امید راه آینده است و اگر ناامید شویم تسلیم شرایط موجود شده ‏ایم. تسلیم شرایط شدن یعنی تسلیم شدن در برابر واقعیت موجود، همانند حل شدن شکر یا نمک در آب. بنابراین، امیدْ شرطِ بقا و پایداری است.
برادران، همان گونه که مى ‏دانید و تاریخ نیز به روشنی گواهی مى ‏دهد، بر ما و بر هر ملتی دوران درازی از رنج و محنت گذشته است و اگر امید به ظهور امام زمان و فرج الهی نبود، از میان رفته بودیم. اما این سخن حضرت رسول اکرم، که "اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد آن روز به قدری طولانی مى ‏شود تا مردی از اهل بیت من که نام او نام من و کنیه او کنیه من است ظهور نماید و دنیای پر از بیداد را از عدل و قسط پر کند"، به ما امید مى ‏بخشد و بقای ما را تضمین مى ‏کند. زیرا ما به سخن پیامبر اعتقاد داریم و در آن شک نمى ‏کنیم. این امید است که ما را حفظ کرده و زنده نگه داشته است و امید است که میان ما و آینده راهی باز کرده است. و امیدْ خود از این عقیده سرچشمه مى ‏گیرد.
این اندیشه و تفکر به ما اختصاص ندارد. شما مى ‏دانید که پس از عروج حضرت مسیح یا، به اعتقاد مسیحیان، پس از شهادت و عروج روح آن حضرت، ستمی بر مسیحیان رفت که در تاریخ و تاریخ ادیان مانندی ندارد. اما امید و اعتقادی که به این بشارت آن حضرت داشتند که "روح حق خواهد آمد"، همان که به روح‏ القدس و تجلی روح ‏القدس تفسیر مى ‏شود، آنها را از نابودی نجات داد. اگر این امید به آینده و پیروزی نبود، برای مسیحیان امکان حیات و بقا وجود نداشت. آری در آن زمان ذلت و رنج از حدِّ طاقتِ بشری فراتر رفت و این مسئله نزد پژوهشگران تاریخ معروف است. امید نتیجه تربیتی انتظارِ فرَج و گشایش است. این انتظار نقش مهم خود را در تاریخ ما ایفا کرده است و إن شاءَ اللَّه در تاریخ آینده هم ایفا خواهد کرد.
معنی انتظار
معنی انتظار رها کردن کار و واگذاری آن به دیگران نیست. این خلافِ انتظار است. این گونه عمل کردن، تسلیم شدن است. اگر امروز بگویند که ما در انتظار حمله ناگهانی دشمن هستیم، معنی آن چیست؟ آیا معنی این انتظار عبارت است از اینکه از خانه خارج شویم و بخوابیم و اعتنیایی نکنیم؟ نه. این انتظار نیست. انتظار عبارت است از اینکه آماده باشیم. شمشیر و تفنگ در دست، تمرین کنیم و آموزش نظامی ببینیم. خود را آماده سازیم. مراقب و نگهبان بگماریم و رادارها را فعال کنیم تا زمان حمله ناگهانی دشمن را دریابیم. این است معنی انتظار.

ما در انتظار حضرت مهدى ‏عج هستیم. حضرت مهدی، پس از آنکه ظلم و جور جهان را فرا گرفت، چه خواهد کرد؟ او مى ‏آید و عدل و داد را در جهان حاکم مى ‏کند. این آرزو چقدر عظیم است و این هدف چقدر بزرگ! مهدى ‏عج تنها کسی است که جهان را پس از گسترش ستمکاری از عدل و داد پر خواهد کرد. این حادثه بزرگی است که هیچ چیز جز صاحب آن روز بزرگ‏تر از آن نخواهد بود.

انتظار منجی، انتظار روح حق و انتظار یک حادثه عظیم در همه مذاهب و ادیان وجود دارد و همه دین‏مداران به این نظریه اعتقاد دارند.

 

آیا این حادثه تنها به دست حضرت مهدى ‏عج روی مى ‏دهد؟ طبیعتاً نه. ما باید همکاری و همیاری کنیم. ما مى ‏خواهیم که امام عصرعج به تمام و کمال در جهان ظهور کند. علم او، هنر او، قدرت و تربیت او ظهور کند. ما باید آماده باشیم. زمانی که از ما دعوت مى ‏شود، چه باید بکنیم. ما باید آماده ایفای نقش خود باشیم. هنگامی که آن حضرت فریاد" ای مردم "برمى ‏آورد او را لبیک بگوییم. باید آماده باشیم و از هرچه داریم دست بشوییم. در حال آماده‏ باش و با آمادگی کامل به کمک او بشتابیم. اگر جز این است، پس معنی انتظار چیست؟ انتظار یعنی آمادگی، بسیج شدن، آموزش و آمادگی روحی، روانی، فکری، معنوی و جسمی، نیز آمادگی تکنولوژیک و نظامی. گذشتگان ما چنین بودند. ما نیز چنین بوده‏ ایم.

بدون شک مردم الیمونه از این نظر برتری دارند. بسیاری از ما گذشته را فراموش کرده ‏اند و تصور مى‏کنند (همان گونه که در این سخنان و اشعار ارزشمند شنیدید) که این مردم، بدون پرداخت هزینه از ارزشها، آرمانها و عقیده و مذهب خویش صیانت کرده ‏اند و در این راه تلاش و کوششی نکرده ‏اند. زندگی، عزت، پیروزی و موفقیت هزینه دارد. این‏همه بدون هزینه و رایگان به دست نمى ‏آید. خداوند جز از راه اسباب و وسایل امور را سامان نمى ‏دهد. کسی که در انتظار عزت و شرف است نمى ‏تواند انتظار یک پیروزی ناگهانی را داشته باشد و نباید عزت و شرف را بدون تلاش و رنج توقع کند. سخنی از حضرت على ‏ع نقل مى ‏کنم که فرمود آرزوها نشانه فریب خوردن انسانهای کم ‏عقل است. انسان باید احمق و نادان باشد که بدون رنج و تلاش انتظار موفقیت را بکشد، تا عظمت و قدرت را بدون رنج طلب کند. این ممکن نیست. آرزوها نشانه فریب خوردن انسانهای احمق است.
انتظار یک محرّک است. اجداد و گذشتگان نیکوکار ما ایستادگی و خود را حفظ کردند. به خوبی مى ‏توانیم امید را در آثار آنها ببینیم. در قلعه‏ ها، پادگانها و دیرها. مسیحیان اینجا، اگر در صومعه ‏های استوار و مستحکم نبودند (در گذشته کسی به این مسائل و این گونه مجالسی که ما امروز برگزار مى ‏کنیم فکر نمى ‏کرد)، در معرض خطر بودند، زیرا سرنوشت بشر و مقدّرات او در دست هواهای نفسانی حاکمان بود. اگر این پایداری و ایستادگی و این پادگان و صومعه ‏ها نبود و اگر این صلابت و ایمان و دوری از سستی نبود، قادر نبودند بقای خود را تضمین کنند. ما و آنها در شرایط دشواری که ما را مستحق زندگی ساخت زندگی کردیم. فقیر و ثروتمند، همه، در صفِ واحد، همچون دیواری سُربین، در پیشگاه خدا ایستادند و ایستادیم؛ در حالی که هیچ‏یک بر دیگری برتری نداشت. همه با هم و در کنار هم زندگی مى ‏کردند و با هم ارتباط داشتند و خویشاوندی در میان خود برقرار مى ‏کردند و تأسف نمى ‏خوردند. امام جماعت که نماز را برگزار مى ‏کند، نمى ‏تواند از مأموم دور باشد یا در جایی بالاتر از او بایستد. اگر محل قرار گرفتن امام به اندازه یک وجب بالاتر از مکان نمازگزاران باشد نماز جماعت باطل است. اگر میان امام و مأموم پرده ا‏ی باشد، نماز جماعت باطل است. این یک اشاره و تأکید است که امام حتماً باید همراه با مردم باشد و وقت و زندگی خود را با آنها بگذراند. او نباید بالاتر از آنها قرار گیرد و نمى‏ تواند خود را از آنها برتر بداند و میان امام و مردم فاصله و دوری جایز نیست. آیا مى ‏توان از این مطلب حکمی اجتماعی انتزاع کرد؟ حتی اگر در نماز فرادی، که یک عبادت، ارتباط با خدا و گفتگوی با او در شب و صبح است، بیندیشیم، درخواهیم یافت که در آن احکام اجتماعی زیادی یافت مى ‏شود. در این نماز مقید بودن به زمان لازم است. إنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی المؤمِنینَ کِتاباً مَوقوتاً 103 :4یعنی نماز در حقیقت در زمانهای معینی واجب شده است. در نماز رعایت حقوق مردم نیز دیده مى ‏شود، چنان که نماز در مکان غصبی باطل است.
در شرایط نماز مسئولیت اجتماعی و برخی امور مطلق نیز دیده مى ‏شود. آیا ممکن نبود که خداوند ما را به نماز فرمان دهد و بفرماید روی صندلی بنشینید و حرکت نکنید و تنها قلب خود را متوجه پروردگار سازید؟ آیا این امر میسر نبود؟ چرا خداوند چنین نفرمود؟

هیچ یک از احکام اسلامی یا دینی نسبت به مسائل اجتماعی بى ‏اعتنا نیست. بنابراین، دین به مسائل دنیا نیز اهتمام و توجه دارد.

 

یکی از محققان بزرگ به نام محمد اسد مى ‏گوید که در نماز مسلمانان بزرگ‏ترین درسهای زندگی انسان وجود دارد. ممکن بود انسان هنگامی که نماز مى ‏خواند ساکت و بى‏ حرکت فقط با دل خویش متوجه خدا باشد. اما آن گونه نیست. او مى ‏گوید که تو در نمازِ خویش با قلب خود متوجه خدا هستی و هم‏زمان سجده مى ‏کنی و به رکوع مى‏ روی تا بدین وسیله دو مقام را با هم جمع کنی: یکی مقام توجه به خدا با قلب و دیگری عملی که انجام مى ‏دهی اعم از ذکر گفتن یا قیام و رکوع و سجده یا مقام صدور فعل از جسم انسان.


ادامه ی این مطلب در سایت موسسه ی امام موسی صدر






برچسب ها : امام موسی صدر  , امید  ,

      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >